گزارش کتاب دانش بین الادیانی: گفتگو، معنویت و انگارهی مسیحی

Interreligious Learning: Dialogue, Spirituality and the Christian Imagination; Michael Barnes S.J.; Cambridge University Press; 2012

 نویسنده گزارش: رقیه حق گویان

 

درباره‏ ی کتاب

این کتاب با استفاده از دیدگاه الهیاتی به گفتگوی ادیان به مطالعات الهیات تطبیقیِ کنونی می‌پردازد که کامل کننده‎ی دیدگاه مبتنی بر تجربه‎ی روابط بین فردی است.

درباره ی نویسنده

مایکل بارنز (Michael Barnes) استاد ارشد روابط بین فردی در کالج هیتروپ (Heythrop College) در دانشگاه لندن است.

بخش هایی از آنچه در این کتاب میخوانیم

چطور ادیان، از جمله مسیحیت، می‌توانند از گرایش مدرن برای همگن کردن و فروکاهش دین به فرمولی عام و یکسان رها شوند؟ نویسنده در پاسخ به این پرسش با استدلال مطرح شده از سوی گاوین دکوستا (Gavin D’Costa) کاملا موافق است. وی بر این باور است که روایت جایگزین برای دین جدید، یعنی سکولاریسم، در صورتی ضروری است که الهیات با داعیه های فرهنگ مدرن همدست و هم پیمان شود. همچنین گرایش به چیزواره کردن آنچه واقعا صفات انسان هستند و یا آنچه ذاتی اعمالی است که فرد انجام می‎دهد ساز و کاری است که منجر به خلق اسامی انتزاعی و یا حتا جان بخشی (به اشیاء بی جان) می‌شود.

در بسیاری از داستان های انحطاط و ظلم های غیر قابلِ وصف کورسوهای روشنایی، گزارش هایی از شجاعت اخلاقی و قهرمانی های خارق العاده دیده می‎شود. برای کسانی که آمادگی دارند به اندازه‎ی کافی سختگیرانه نگاه کنند، همواره نشانه هایی از امید در تاریکی وجود دارد. اما به طور قطع منظور لویناس (Levinas) خوش بینیِ درمان‎ناپذیر بشر نیست.‎ از نظر او، آنچه در روابط عادیِ انسان ها آشکار می‎شود، چه نیت وحشیانه‎ی یک بیمار روانی و چه به هم اندازه نوازش عاشقانه‎ی دو همسر، نمایان بودن دیگریِ برای فرد است، نیرو، حضور و یا واقعیتی که می توان حسش کرد اما هیچ وقت درک نمی‎شود، لمس می‎شود اما کنترل نمی‌شود.

در جهان کثرت‎گرایی، برای اینکه ایمان دارای بعدِ میان فردی باشد، باید ((پرورانده)) و یا ((ریشه دار)) شود و با محیط محلی سازگار گردد و نیز به سؤال های خاصی که افراد خاص مطرح می‎کنند، پاسخ دهد. در هر تعامل بین ادیانی‎ای در مرحله‎ای این سؤال مطرح می‎شود که چرا گروهی خاص به شکل خاصی رفتار می‎کند، مخصوصا آنچه مربوط به لباس، غذا، مناسک و یا ساختارهای اجتماعی می‌شود. اغلب هیچ پاسخ منسجمی وجود ندارد: شاید به دلیل میزان شرمی که آن را احاطه کرده است- مخصوصا اگر به رفتار زنان مربوط شود. به هر حال، پافشاری بر اینکه دین و فرهنگ می توانند از هم جدا باشند بر پایه‎ی یک مغالطه است، اینکه ما در مورد دو چیز متمایز و ماهیتا متفاوت صحبت می‎کنیم. در واقع این دو رابطه‎ای متقابل دارند. ما با پروسه هایی پویا، آنچه افراد برای معنادار کردن جهان انجام می‎دهند و آنچه که نمی‎تواند به فرمول مرتبی فروکاهیده شود، مواجه هستیم.

الهیدانان در مواجهه‎ی بودیسم-مسیحیت تلاش نمی‎کنند دو و یا چند داستان مشابه و یا بازیِ زبانی، که یکی از بودا الهام گرفته و دیگری از مسیح، را منطبق کنند و حتا در پی این نیستند که زبان یکی را با دیگری سازگار کنند.گفتگو به معنای ایجاد همبستگی میان دو دین متفاوت اما مکمل است. مسیحیت دینی بر مبنای پیامبری و محبت خدا است در حالی که بودیسم آیینی عرفانی و نمادین است.

آنچه سه دین به اصطلاح ابراهیمی، یعنی اسلام، یهودیت و مسیحیت، را کنار هم نگاه می‎دارد پاسخ های متفاوت اما غیر متناقض به فرمان الهی است. در مکان امنی مثل ((مدرسه‌ی مدرسه ها)) (school of schools) می‎توان سؤال های مهم را پرسید، جایی که روابطِ پذیرا می‎تواند شکل بگیرد و خرد غنی می تواند رشد کند.  در اینجا می‎توان پرسید: چطور می‎توان به یک سنت دینی پایبند بود و در عین حال به گفتمان دیگری مشتاق بود و از مرزهای زبانی، نمادین و فرهنگی عبور کرد؟

هم مسیحیان و هم یهودیان مجموعه داستان هایی را زیسته اند که در بسیاری از آنها به عنوان سنت مشترک سهیم هستند. چالش هنگام بازگویی این داستان ها با هم، بدون تمامیت خواهی و یا خودبرتر‎بینی، رخ می‏دهد. از نظر مسیحیان، یک داستان- زندگی، مرگ و زنده شدن مسیحِ ناصری- بنیان های زیست ایمانی به عنوان کلیدی برای تفسیر تمام داستان های دیگر است. از سوی دیگر، مسیح یک یهودی بود که به تورات عمل می‎کرد.  این بدان معنا است که مسیحیان نمی‏توانند بدون ارجاع به جهانِ انجیل ایمان خود، یعنی یقین به معنایی که در مسیح می‎یابند، را ابراز کنند. آنها در این داستان که خدا افرادی را برای خود انتخاب می‎کند، با یهود شریک هستند.

شباهت های زیادی میان مسیحیت و اسلام از نظر اعمال دینی وجود دارد. هر یک از اصول دین اسلام (یعنی نماز، شهادتین، زکات، روزه و حج) معادل و مشابهی در مسیحیت دارد اما تفاوت هایی هم در این اعمال وجود دارد. در مسیحیت کلام خدا به جسم تبدیل شده است اما در اسلام این کلام به صورت متن نازل شده است. در اسلام بعد از حضرت محمد (ص)، که خاتم پیامبران است، مسیح مهم ترین پیامبر است. با این وجود درک نظرات متفاوت اسلام و مسیحیت در مورد مسیح و جایگاه او دشوار است.

منابع

کتاب

INTERRELIGIOUS LEARNING

سایت

Amazon.com