گزارش کتاب «گذشته، حال و آینده الهیات گفتگوی ادیان»
The Past, Present, and Future of Theologies of Interreligious Dialogue; Terrence Merrigan, John Friday; Oxford University Press; 2017
نویسنده گزارش: محمد یوسفلویی
اولین نسخه از این کتاب در سال ۲۰۱۷ توسط انتشارات آکسفورد منتشر شده است. در این کتاب تلاش بر این است که با نگاهی نو به مسئلهی گفتگوی ادیان پرداخته شود. البته طبق توضیحات سرپرست نویسندگان، ترِنس مریگان در مقدمهی کتاب، تمام فصول که توسط نویسندگان متعدد نگاشته شدهاند، بر حول محور سهگانهی سنت، تجربه (دینی) و مواجه با دیگری میچرخند (tradition, experience, and the encounter with otherness). نویسندگان در تلاشند با بهره بردن از سنت مسیحی که به ادعای مریگان، امری پویاست و تنها مجموعهای از متون مقدسِ ایستا نیست، به مسائل نوینی که جهان مدرن و تکثرگرای امروز ما برای مواجهه با دیگری پیش آورده، بپردازند. در گزارشی که مریگان از محتوای کلی کتاب ارائه میدهد، به نکات سودمندی اشاره میکند که چکیدههایی هستند از تمام مقالات. در ادامه خلاصهای از این مقدمه و نیز گزارشی از محتوای هر فصل را میخوانید.
منظور از سنت مجموعهی تلاشهای فکری کلیسا در طول قرون متمادی است که در پی تجربههای دینی و نیز مواجهه با دنیای پیرامون بهدست آمده است و البته همواره سعی شده است با اصول اولیه کلیسا همراستا باشد. نویسنده سنت را آگاهیِ جمعی جامعهی مسیحی میداند که چهارچوبی از اندیشه و عمل فراهم آورده و مدام زنده و در جریان است. یکی از این اصول اساسی سنت مسیحی مفهوم تجسد (incarnation) است که بهمعنای تجسد خداوند در کالبد عیسای ناصری است.
به تجربهی دینی نیز بهعنوان محور دوم تمام مقالات و فصول کتاب، در مقدمه پرداخته شده است. اشاره شده است که تجربهی دینی همواره موضوعی پر چالش بوده است چرا که پرسشهای زندهای دربارهی آن در جریان است؛ ازجمله اینکه تجربهی چه کسی اهمیت دارد؟ راه انتقال تجربهی درونی و شخصی چیست؟ چطور میتوان به تجربیات دیگران اعتماد کرد؟ و... . در این بحث، به ویلیام جیمز و دیگران و نظرات آنان درباره تجربهی دینی پرداخته میشود و همچنین به تاریخ کلیسای پروتستان بهعنوان بخشی فردمحور و بیشتر تجربهگرا از جامعه مسیحی اشاراتی میشود.
محور سوم یعنی مواجهه با دیگری چنین توضیح داده میشود که منظور از آن درک و شناخت شخصِ ایماندار به دین و سنتی دیگر است. اما این دیگری نباید تنها محدود به سفیدپوستان مسیحی باشد. همچنین در شناخت دیگریِ دینی نباید تنها به بررسی متون مقدس و متنهای مورد توجه الهیدانان آن دین توجه کرد بلکه باید سعی کرد بهطور عمیق به شناخت آئینها، عبادات و دیگر ابعاد آن دین پرداخت.
نویسنده اشاره میکند که یکی از مشکلات گفتگوی ادیان آن است که برخیْ آن را فرصتی برای دفاع از حقانیت ایمان خویش تلقی کردهاند اما لازم است بهجای آن، الهیات گفتگوی ادیان بیشتر به شناخت آموزههای اخلاقی و معنوی دیگر ادیان بپردازد.
لیست مقالات و محتوای هریک
این کتاب از ۱۳ مقالهی مختلف تشکیل شده است که در ۳ بخش کلی جای گرفتهاند. بخش اول «بازخوانی سنت الهیاتی مسیحیت» نام دارد که ۵ مقاله را در خود گنجانده است. عنوان بخش دوم که ۳ مقاله دارد «توسط به تجربهی دینی» است و عنوان بخش سوم با ۵ مقاله «پذیرش دیگری» است.
۱. بهسوی هرمنوتیک تجسمی گفتگوی ادیان
در این فصل تنها از آموزههای مسیحی برپایهای آموزهی تجسم مسیح استفاده شده است. با نگاهی به آرای پل تیلیخ تأکید میشود که میتوان کثرتگرایی دینی و نجات انسانها را با آموزههای مسیحیت همراستا دانست و با تفسیری هرمنوتیکی از مسیحیتِ زنده، راهی بهسوی گفتگوی ادیان و بهرهمندی از آموزههای اخلاقی دیگر ادیان باز کرد.
۲. بنیانهای روحالقدسشناسی[1] در الهیات گفتگوی ادیان کاتولیک
در این بخش، نویسنده تلاش دارد با واکاوی مصوبات و گزارشهای موجود در مذهب کاتولیک ازجمله شورای دوم واتیکان و بخشنامهها و... نشان دهد، الهیات گفتگوی ادیان در مذهب کاتولیک ارتباطی وثیق با مفهوم روحالقدس در این مذهب دارد. این مفهوم سبب شده است بتوان پیروان دیگر ادیان را هم در زمرهی کسانی قرار داد که مورد توجه و مهر روحالقدس قرار میگیرند هرچند بهطور رسمی در دستهی مسیحیان تلقی نشوند. نویسنده همچنین بایستههایی برای چنین برداشتی ارائه میدهد. درکل، میتوان این بخش را یک مقالهی کلامیِ کاملاً دروندینی دانست که برای درک بنیانها و آموزههای کاتولیک که موجب پذیرش همزیستی با دیگر ادیان شده، سودمند است.
۳. آیندهی گفتگوی ادیان در پرتوِ اقدامات رومان لول[2] برای مواجهه با ادیان
رومان لول (۱۲۱۳-۱۳۱۶ میلادی) یک الهیدان معتقد مسیحی بود که در اسپانیای قرون وسطی متولد شد یعنی در جایی که ناخواسته با مسلمانان و یهودیان تعامل داشت. او که سخت شیفتهی مسیحیت بود با نوشتن کتابهایی و نیز راهاندازی تعاملاتی با مسلمانان و یهودیان تلاش داشت آنها را مسیحی کند! اگرچه تلاشهای او بههدف تغییر دین مخاطبان بود اما اصولی که برای تعامل، مواجهه و گفتگوی ادیان بهکار میبُرد ازجمله تأکید بر همزیستی مسالمتآمیز و گفتگوی محترمانه بهجای نزاع، هنوز هم میتواند برای محققان مفید باشد. نویسندهی این مقاله، در تلاش است با تمرکز بر اقدامات او و کتابهایی که نوشته است، نکاتی سودمند برای گفتگوی ادیان در دنیای امروز استخراج کند.
۴. در میان باور و شهود؛ پرسش دربارهی یهودیان و پیدایش باورهای برخاسته از شورای دوم واتیکان
در این فصل به دیدگاه کلیسای کاتولیک نسبت به یهودیان و تغییر آن پس از شورای دوم واتیکان اشاره میشود. نویسنده میخواهد علاوه بر ارائهی گزارشی از تغییراتی که در رویکرد مسیحیان دربارهی یهودیان به وجود آمده است، این نکته را نیز یادآور شود که اعلام صریح برخی اعتقادات مانند اعلام اینکه تمام یهودیان در به صلیب کشده شدن مسیح مقصر نیستند، خللی به باورهای پیشین کلیسای کاتولیک وارد نمیکند و با آنها همراستا است. در ادامه نیز به بحث عهد خداوند با قوم یهود و اینکه آیا همچنان اعتبار دارد یا نه و آیا یهودیان دوران گذشته و یهودیان مدرن هردو شامل عهد خداوند میشوند یا خیر و اموری از این دست صحبت میکند. این بحث را میتوان یک بحث دروندینی و زمینهای در الهیات گفتگوی ادیان دانست.
۵. الهیات کلیسای کاتولیک دربرابر ادیان و گفتگو، پنجاه سال بعد از شورای دوم واتیکان
موضوع محوریِ این فصل تعامل کلیسای کاتولیک با پیروان ادیان غیرمسیحی بعد از شورای دوم واتیکان است. پس از این شورا بود که کلیسا پیروان دیگر ادیان را هم بر اساس ارادهی خداوند بر نجات تمام انسانها به رسمیت شناخت و از این راه، رستگاری منحصر به حضور رسمی در جمع ایمانداران نگشت. هرچند همچنان بر اهیمت پذیرش دعوت مسیح و ایمان به او اهمیت دارد اما مسیر رستگاری بر دیگران بسته نیست. در ادامه نیز با توضیحاتی نصیحتگونه که ناشی از باورمندی عمیق او به ایمان مسیحی است، برخی از بایستهها و ضروریات گامگذاردن در مسیر گفتگوی ادیان را شرح میدهد ازجمله اینکه در این مسیر، در عین تلاش برای شناخت واقعیِ دیگری، باید به آموزههای ایمان مسیحی وفادار بود.
۶. شناخت معیارهای تجربهی دینی در الهیات گفتگوی ادیان
این فصل از کتاب بر نقش تجربهی دینی در الهیات گفتگوی ادیان تمرکز دارد. نگارنده با تأکید بر اهمیت تجربهی دینی بهعنوان اساس دین مسیحیت (یا شاید تمام ادیان) به دنبال دو تن از فیلسوفان و الهیدانان میرود که در زمینهی تجربی دینی شناختهشده هستند: یکی ویلیام جیمزِ مشهور و دیگری کشیش و الهیدان معاصر کانادایی برنارد لونرگان[3]. در این مقاله اشارهای میشود به سیر تاریخی تحول مفهوم تجربهی دینی و نقش شورای دوم واتیکان و نگرشهای بعدیِ کلیسای کاتولیک در آن. ایدهی اصلی این است که تجربهی دینی میتواند مسیر گفتگوی بین ادیان را بسیار سهلتر کند و فضایی برای تعامل و درک دیگری پیش آورد بهویژه که بررسی تجربیات دینی در ادیان مختلف نشان میدهد این تجربیات چقدر به هم نزدیک هستند.
۷. شناخت امر الهی و اهریمنی در گفتگو؛ جدیدترین الهیات ادیان از منظر پروتستانهای اوانجلی
در این فصل، گفتگوی ادیان از منظر پروتستانهای اوانجلی بررسی میشود. نکتهای که در این شاخه از مسیحیت وجود دارد این است که در گذشته بسیار بر حقانیت انحصاری مسیحیت تأکید داشتند و دیگران را از نجات و حقیقت بیبهره میدیدند اما بهمرور دیدگاههای متعادلتری پدید آمده است. نویسندهی فصل در تلاش است با تغییرات جدیدی که در این نوع از مسیحیت پیش آمده و الهیدانانی که نظریات نوینی مطرح کردهاند، بیان کند همچنان چه چیزهایی بهعنوان عناصر مثبت و مقبول در گفتگو تلقی میشوند و چه چیزهایی خیر. مثلاً آیا فروتنی معرفتشناختی مقبولِ این فرقه است یا خیر، امری است الهی یا اهریمنی؟
۸. درک آموزهها؛ گفتگوی بین ادیان بهعنوان منبعی تجربی برای الهیات
آیا آموزهها تغییرناپذیرند یا میتوانند تغییراتی در چهارچوبی مقبول داشته باشند؟ آیا همیشه این آموزهها و الهیات پیش از گفتگو میآیند و بر چگونگی آن نظاره دارند یا گاهی گفتگو و مواجههای شکل میگیرد و از پسِ آن الهیاتی نو شکل میگیرد. به نظر میرسد مورد دوم درست باشد. فصل هشتم از کتاب «گذشته، حال و آیندهی گفتگوی ادیان» با بیان یک مثال از کتاب مقدس شروع میشود که در آن، عیسی با یک زن کنعانی مواجه میشود که از او درخواستی دارد و این درخواست و ادامهی مسیر منجر به درکی متفاوت از وظیفهی الهی مسیح میشود. از همین رو، حتی اکنون نیز مواجهه با دیگری، میتواند الهامبخش الهیاتی متفاوت باشد. همچنان که نویسنده با ذکر مثالی از هندویان و مقایسهی آن با باورهای مسیحی، نتیجه میگیرد که مسیرهای مشترکی بین ادیان وجود دارد که جز با مواجهه و گفتگو قابل دستیابی نیست. پس گفتگوی بین ادیان و توجه به تجربهی دینیِ دیگران، میتواند منبعی باشد برای بحثهای الهیاتی و گاهی تغییر در آموزههای پیشین.
۹. حاشیهنگاریها؛ زمان و دیگرانِ دیگر در الهیات ادیان
این بخش به موضوعی متفاوت در الهیات گفتگوی بین ادیان میپردازد؛ نویسنده با اشاره به پارلمان جهانی گفتگوی ادیان که در سال ۱۸۹۳ برگزار شد، به اقدامات بسیار مثبت این پارلمان در پذیرش و شنیدن صداهای متفاوت ازجمله زنان، سیاهپوستان و ایماندارانی غیر از مسیحیان سفیدپوست، اشاره میکند و در عین حال معتقد است این پارلمان همچنان بر برخی جنبههای تبعیضآمیزی که در آن عصر وجود داشت صحه گذاشت. نگارنده با اشاره به بعضی از کسانی که در این پارلمان حضور داشتند و میتوان آنها را نمایندهی اقشار بهحاشیهراندهشده دانست، این موضوع را روشن میکند که بعضی از این صداهای شنیدهنشده با حضور این افراد شنیده شدند اما شاید همچنان برخی تبعیضها در اهمیتدادن به دریافتهای معنوی غیرسفیدپوستان باقی ماند. در پایان نیز برخی از اقدامات و سخنان ضد مسلمانان در ایالات متحده و بریتانیا را مصداق غلبهی این دیدگاه الهیاتی ویژه میداند که هنوز رگههایی از آن باقی است.
۱۰. نگاهی به تشابهات؛ مقایسهای بین کتاب «گلچین استدلالهای جایمینی[4]» و الهیات کاتولیک
این فصل به مقایسهای تطبیقی بین یک متن مربوط به آئین هندو و الهیات کاتولیک اختصاص دارد. در این مقایسه نویسنده تأکید میکند که اگرچه متن این کتاب از نظر سنتی به امور الهیاتی مثل شناخت خداوند و اموری از این دست نمیپردازد اما همچنان باید بهعنوان یک متن الهیاتی شناخته شود چرا که به تفسیر آموزههای ودایی و آئینهای هندوئیسم پرداخته است. در این مقایسه به تشابهاتی که بین این متن و الهیات کاتولیک وجود دارد پرداخته میشود اما به نظر میرسد این مقاله آنقدر که باید، در هدفش موفق نبوده است.
۱۱. الهیات تطبیقی؛ درمیانهی متن و آئین
این فصل با اشارهای به چیستی الهیات تطبیقی بهدنبال این توصیه است که در مطالعهی تطبیقی ادیان نباید تنها به متون مقدس یا متون تفسیری اکتفا کرد بلکه باید به آئینها و مراسمهای مذهبی نیز پرداخت. البته متوجه است که این کار ممکن است آفاتی داشته باشد و برای جلوگیری از این آفات باید به زمینههای فرهنگی و جغرافیایی تفسیر آئینها و مراسمها هم توجه داشت. درکل، میتوان این فصل را دعوت به اتخاذ رویکردی جامعتر در مطالعهی تطبیقی ادیان دانست.
۱۲. رستگاریشناسیِ ندانمگرا[5] و آیندهی الهیات کاتولیکیِ گفتگوی ادیان
این پرسش که آیا پیروان دیگر ادیان نیز به رستگاری میرسند یا نه تقریباً در همهی ادیان جاری است. در مسیحیت نیز چنین پرسشی بهقوت برقرار بوده است اما نویسندهی مقاله معتقد است بهجای پرداختن به این پرسش که تاحدودی هم به بنبست رسیده است و طرفین، استدلالهای قوی و نظاممندی برای مدعای خود فراهم کردهاند، بهتر است نوعی رستگاریشناسی ندانمگرا را بپذیریم که دربارهی رستگاری غیرمسیحیان ساکت است و درعوض به شناخت پیروان دیگر ادیان متمرکز است. او پینشهاد میدهد که باید الهیات گفتگوی ادیانی شکل گیرد که هم به گفتگو معتقد است و هم به نقشِ تبلیغ مسیحیت اما تأکیدی ویژه به رستگاریِ انحصاری در مسیحیت نداشته باشد. او از میان سه رویکرد رایج در باب رستگاری در دیگر ادیان یعنی انحصارگرایی، کثرتگرایی و شمولگرایی، رویکرد شمولگرایی را میپذیرد و به آن توصیه میکند.
۱۳. مسیحیت و جهانوطنیِ دینی
دغدغهی جهانوطنی نویسنده را وادار ساخته است جنبههای متمایزکنندهی ادیان را نقد کند و بر این موضوع پافشاری کند که دین باید در خدمت بشریت باشد. او به این موضوع واقف است که در وضعیت فعلیِ جهان که مردم با مشکلات زیادی برای بقا دست و پنجه نرم میکنند ممکن است گفتگو دربارهی این موضوعات انتزاعی و بیاهمیت جلوه کند اما خواستار آن است که در نگاه به ادیانِ جهان و هنگام سخنگفتن از دیدگاه جهانوطنی، تنها به مسیحیت نپردازند و دیگر ادیان ازجمله ادیان آسیایی را هم در نظر آورند. او همچنین به آموزههایی در این ادیان اشاره میکند که تمام بشریت را همچون خانواده در نظر میگیرند و آموزهای از هندوئیسم را بهعنوان شاهد مثال بیان میکند. در نهایت ایدهی او این است که ادیان باید بهعنوان میراث بشری شناخته شوند و از آنها برای افزایش رفاه انسانها کمک گرفت و الهیات گفتگوی ادیان نیز باید با این پیشفرض و دیدگاه طرحریزی شود.
[1] Pneumatological
[2] Ramon Llul
[3] Bernard Lonergan
[4] Garland of Jaimini’s Reasons
[5] Soteriological Agnosticism