گزارش کتاب همراه وایلی بلک وِل دربارهی گفتگوی ادیان
The Wiley-Blackwell Companion to Inter-Religious Dialogue; Catherine Cornille; Wiley-Blackwell; 2013
نویسنده گزارش: رقیه حقگویان
دربارهی کتاب
این کتاب جامع یک تیم ویراستاری ممتاز، از جمله بعضی پیشگامان این رشته، را گرد هم آورده است تا اهداف، روش ها و زمینهی تاریخی همکاری بین دینی را بررسی کند.
دربارهی نویسنده
کاترین کورنیل (Catherine Cornille) استاد الهیات تطبیقی و متخصص الهیات ادیان و گفتگوی ادیان است. وی صاحب کرسی فارغ التحصیلان کالج نیوتن در رشتهی فرهنگ غربی در دانشکدهی الهیات کالج بوستون است.
بخش اول: موضوعات کانونی
فصل اول: تاریخچهی گفتگوی ادیان
برای هزاران سال دین در قلب جوامع انسانی قرار داشت اما در عصر روشنگری دین مطرود گشت و کنار گذاشته شد؛ و حالا- هم از راه های بسیار مخرب (یازده سپتامبر، فلسطین/اسرائیل، سریلانکا، ایرلند شمالی، کشمیر، سودان....) و هم به شیوه های سازنده (جنبش صلح و جنبش های آشتی در افریقای جنوبی، گاندی، مارتین لوتر کینگ و مخصوصا گفتگوی ادیان- در حال بازگشت است(Micklethwait and Wooldrige 2009) . بنابراین قرن 21، قرن حاکمیت گفتگوی ادیان است. گفتگوی ادیان دیگر محدود به تأملات دینی/نظری و فعالیت های فرقه ای نیست؛ حرکت این گفتگوها گسترده تر و عمیق تر است و دین را به تمام نهادهای شکل دهندهی افکار عمومیِ جامعه وارد کردهاست: تجارت، آموزش، سیاست و هنر. در نتیجه گفتگوی ادیان که در عصر روشنگری آغازی ناامید کننده داشت حالا در حال گسترش در تمام ساختارهای اجتماعی جهان است و بشریت را به سمت تمدن گفتگوییِ جهانی (Global Dialogical Civilization) پیش میبرد.
فصل دو: شرایط گفتگوی ادیان
واضح است که اکثر ادیان ذاتاً خواهان گفتگوی سازنده با دیگر سنت های دینی نیستند. شرایط این گفتگو (فروتنی، ارتباط متقابل و بیگانه نوازی) آن را با چالش های متعددی رو به رو میکند. در حالی که فروتنیِ اعتقادی ممکن است به دلیل ادعاهای ادیان در مورد در دست داشتن حقیقت و یا اعمال دینیِ کاملا معین چالش دشواری برایشان به وجود آورد، بیگانه نوازیِ اعتقادی ممکن است به طور خاص مسئلهای برای ادیانی به وجود آورد که به پیشرفت اعتقادی و دقت آیینی اهمیت کمتری میدهند. در نتیجه، احتمال گفتگوی ادیان همواره درجاتی از تلاش هرمونوتیکی و کوشش برای یافتن منابع در سنتِ خود به منظور گشوده کردن سنت در برابر تعامل سازنده با دیگران را به همراه دارد.
فصل سه: گفتگوی ادیانیِ رهبانی
تشکیل کمیته های گفتگوی ادیان رهبانی (monastic inter-religious dialogue (MID)) در سال 1978 با هدف شناساندن عنصر تشکیل دهندهی تمام گفتگوهای واقعی، یعنی رودررویی در سطح تجربهی معنوی، یکی از مهمترین پیشرفت ها در حوزهی گفتگوی ادیان بوده است. واضح است که راهبان تنها کسانی نیستند که در این نوع گفتگو مشارکت میکنند بلکه بسیاری از پیروان معمولی ادیان نیز از این گفتگو استقبال میکنند.
این فصل با توصیف تاریخچه ی شکلگیری این کمیته ها آغاز میشود و بعد به این موضوع میپردازد که این تحول بدون تلاش پیشگامانِ گفتگو ممکن نبود. سپس تاریخچهی کمیته ها، از سال 1978 تا 2011، پذیرش روزافزون گفتگو را که در طی این سال ها ممکن و ضروری بود نشان داده خواهد شد. و در آخر، با نگاهی به چالش ها و نوید های این شکل از گفتگو جمع بندی میشود.
فصل چهار: الهیات تطبیقی و گفتگوی ادیان
در این فصل به نفع تمایز ضروری میان الهیات تطبیقی و گفتگوی ادیان و نیز پیوستگی متقابلِ اجتناب ناپذیر و پیچیده میان این دو رشته استدلال میشود. علاوه بر اینها فرد شرکت کننده در این گفتگوها که میآموزد و صحبت میکند نیز مهم است. دانشمند و یا الهیدانی که در این گفتگوها مشارکت میکند لاجرم میان مطالعه و کار شخصی خود و تعاملات اجتماعی رفت و برگشت میکند. خوانندگان و دانشجویان امروزه پیرو ادیان مختلفی هستند و تعجب آور نیست که الهیات تطبیقی و گفتگوی ادیان بحش مهمی از تلاش های ما در هم فهمی بینادینی است.
فصل پنجم: استدلال از راه کتاب مقدس به عنوان گفتگوی ادیان
جای شگفتی است که، در مقایسه با متون در حال رشدِ ادبیات انتقادی دربارهی الهیات ادیان، ادبیات دست دوم انتقادیِ چندانی در مورد استدلال از راه کتاب مقدس وجود ندارد. احتمالا اینکه استدلال از راه کتاب مقدس در حاشیهی بحث های الهیاتی حرکت میکند به نوع ارتباط این رشته به نظریه پردازی مربوط است. استدلال از راه کتاب مقدس ابتدا یک رشته و تنها در مرحلهی بعد یک نظریه است. این واقعیت که بحثی انتقادی میان نظریه پردازانِ مختلف پیرامون دیدگاه های متناقض در این رشته شکل نگرفته است، میتواند باور به فقدان خود-انتقادیِ ژرف را تقویت کند.
فصل شش: پرستش بین دینی
با بسط معنی میتوان گفت که پرستش بین دینی یا عبادت دو نوع و دارای دو سطح است. از یک سو، گروه های دینی مختلف می توانند برای عبادت در حضور همدلانه و مراقبانهی یکدیگر با هدف مشترک صلح و آشتی در جهان دور هم جمع شوند بدون اینکه واقعا دور هم جمع شده باشند. از دیگر سو، ممکن است هنگامی که جامعهی بینادینی زیست معنوی خود را به اشتراک میگذارند و عمیقا درگیر متون، نمادها، آهنگ ها و نیایش های معنوی میشوند به معنای واقعی دور هم شده باشند.
فصل هفت: هنر و گفتگوی ادیان
ادیان در دیالیکتیک وحی و مکاشفه ریشه دارند و آن را به اجرا میگذارند؛ دیالیکتیکِ همیشه بیشتر و کمتر از خود که ذاتی هنر و بازنماییِ نمادین است. ممکن است مشتاقان دین تلاش کنند به نماد تبدیل شوند و از راه ابزارهای زاهدانه، هنری و دینی بازنمایی و بدنمند شوند؛ آنچه زبان غیر دینی آن را نشانگری متعالی و ناموجود میداند. درون افراد این گفتگوی ادامه دارِ شکل، بیشکلی و شکل گرفتن که همواره کمتر و بیشتر از خود است راه تعالیِ درونی وجود دارد که از راه اعمال بدنمندِ هنری، آیینی و مذهبی پرورش مییابد.
فصل هشت: گفتگوی ادیان و الهیات بینابینی (استفاده از استعاره برای ترکیب دو سنت دینی نامتجانس) (Interstitial Theology)
الهیات بینابینی بر روی دو ستون بنا شده است: نسخهی تعدیل شدهی دو فرض نهادهی قیاسناپذیر و منظر تعاملگرایانه ی استعاره که پل ریکور (Paul Ricoeur) و دیگران آن را مطرح کردهاند. فرض نهادهی قیاس ناپذیر یکی از استدلال های فلسفیِ اصلی علیه گفتگوی ادیان به صورت کلی است. بعضی از طرفداران این نظریه استدلال میکنند که زیست ها، باورها و اعمال پیروان ادیان مختلف آن قدر از نظر جهانبینی های بنیادینشان و نیز طرح های مفهومی متفاوت است که هیچ مبنای در خور توجهی برای مقایسهی آنها وجود ندارد.
فصل نه: گفتگوی ادیان و کنش اجتماعی
یک دلیل برای اینکه چرا گروه های به هاشیه رانده شده باید در گفتگوی ادیان در اولویت شنیده شدن قرار داشته باشند این است که آنها چیزهایی را میبینند و میدانند که کسانی که عضو جریان اصلی قدرت هستند نمیبینند و نمیدانند. و البته این بدان معنا نیست که صدای این گروه هها تنها صدایی است که باید شنیده شود. آنچه آنها بر سر میز مذاکره میآورند مهم است اما باید با دیگر صداها تعامل کنند.
فصل ده: گفتگوی ادیان و برقراری صلح
در این فصل استدلال میشود که گفتگوی ادیان نقش مهمی در برقراری صلح دارد. تا همین اواخر سنت های دینی به عنوان منبع حل منازعات چندان مورد توجه قرار نمیگرفت و بسیاری ار سکولارها تصور تقشی برای گفتگوی ادیان در ایجاد صلح را ساده لوحانه میدانستند. در عصر روشنگری دین را پدیدهای غیر عقلانی و سنجشناشدنی میدانستند که از منظر عقلانی قابل مطالعه نیست. اما این واقعیت که، بر خلاف ادعای متفکران عصر روشنگری، دین بخشی از سیاست باقی ماند این باور را تغییر داد. ظاهرا تعصبات دینی عاملی تفرقهانگیز در منازعات امروزه است که خشونت و جنگ را توجیه میکند اما در واقع این رقابت های اقتصادی و سیاسی بر سر منابع یا نیازهای مرتفع نشدهی انسانی است که عامل منازعات است.
فصل یازده: زنان در گفتگوی ادیان
قطعا عامل خواهری گفتگویی شامل تجارب بسیار و صداهای متنوع ایجاد میکند که فرضیه های پیشین در مورد زنان و دین به طور ساختگی آن را محدود میکرد. چالش نگاه کردن به گفتگوی ادیان از لنز تجربهی زنان صرفا اضافه شدن دیدگاه های جدید نیست بلکه چالش جنسیت در گفتگوی دینی در پافشاری بر این باور نهفته است که هر گفتگویی بدون حضور زنان ناکامل، متناقض و نامنسجم است.
بخش دوم: مورد پژوهی
فصل دوازدهم: گفتگوی هندویی-بودایی
در نخستین قرن های آخرین هزاره، هندوئیسم و بودیسم از بیشتر مناطق جنوب آسیا، خارج از نپال و بخش های کوچکی از شمال هند ناپدید شد. از آن زمان تبادل فلسفی میان این دو آیین اندک بوده است. در طی چند قرن اخیر، پروسه های مدرنیزه شدن و استعمار غربی چالش های جدید بسیاری برای این دو سنت مذهبی به وجود آورده است و اغلب از نظر فکری در تضاد با این دو سنت بوده و از نظر اجتماعی آنها را تحلیل برده است. همچنین در نتیجهی این پروسهی جهانی شدن جهان-وطنی شدن نوینی نیز در حال بروز است و اینکه بسیاری از متفکران هندو و بودایی نمایندهی ادیان و فلسفه های غربی بودهاند امری تصادفی نیست.
فصل سیزدهم: گفتگوی مسیحی-یهودی
آشتی با یهودیت، که در اواسط قرن بیستم اولویت جریان اصلی کلیساهای مسیحی بود در آغاز قرن بیست و یک اهمیت خود را از دست داده است زیرا گفتگو با دیگر ادیان، مخصوصا اسلام به دغدغهی فوری تر مسیحیت تبدیل شده است. به علاوه، هر چند گفتگوی ادیان دستاوردهای در خور توجهی داشته است، آشتی میان مسیحیت و یهودیت همچنان شکننده است و مقادیر سرسختی از تلخی ها و بدگمانی ها هنوز باقی مانده است. بسیاری از مسیحیان هنور حقانیت یهودیت را نپذیرفتهاند و بسیاری از گروه های مسیحی دلیلی برای تغییر دیدگاه خود دربارهی یهودیت نمیبینند. و نیز همهی گروه های یهودی هم در این گفتگوها شرکت نکردهاند و وعدده های آن را نپذیرفتهاند.
فصل چهارده: گفتگوهای یهودی-مسلمان
عوامل چندی تأثیر مثبتی بر گفتگوی میان یهودیت و اسلام دارند. این دو سنت دینی در ایالات متحده و اروپا، در جامعهای که اکثریت آن را مسیحیان تشکیل میدهند و سابقهی بیزاری از این دو سنت دینی را دارند، جایگاه مشابهی دارند. این بیگانگی به لحاظ دینی از راه های مختلف تقویت میشود: از نهادی سازی تعطیلات مذهبی تا پنداشت های عمومی و بازخوردهای منفی در رسانه. در واقع یهودیت و اسلام در دوران پیشامدرن متحد همدیگر قلمداد میشدند. این دیدگاه ها هنوز هم در ادبیات، هنر و موسیقی دیده میشود.
فصل پانزده: گفتگوی مسیحیت-اسلام
حتا اگر فرد بخواهد از این گمان مبالغهآمیز مبنی بر اینکه بزرگترین مشکل جهان امروز رابطهی میان اسلام و مسیحیت است پرهیز کند، شکی نیست که رویکرد گفتگوی سازنده میان مسلمانان و مسیحیان به بهبود اوضاع کمک بزرگی خواهد کرد. از نظر مسیحیان مسلمان (اگر بخواهیم پیچیدگی ارتباط یهودیت-مسیحیت را درک کنیم) یعنی دیگری نزدیک- دیگریای که به دلیل شباهت زیاد به ما و یا شاید به دلیل این ادعا که او (مسلمان) همان مسیحی است- مشکلساز است. باید گفت که اسلام در گفتگو با مسیحیت متولد شد و گسترش یافت و به همین دلیل گفتگو میان این دو سنت دینی بسیار ویژه است. حتا هنگامی که روابط سیاسی احتیاطات خاص و دقت در انتخاب کلمات را اقتضا میکرده است، شرکت کنندگان در این گفتگوها از به چالش کشیدن وعده های الهیاتی و معیارها و خطمشی های اخلاقی یکدیگر کوتاه نیامدهاند.
فصل شانزده: گفتگوی شینتو- بودایی
گفتگوی شینتو- بودیسم از زمان سقوطش به عنوان یک دولت در قرن 16 در تاریخ ژاپن ریشه دارد و مواجههی میان این دو سنت هویت ژاپنی را شکل داده است. در نتیجه رابطهی میان این دو سؤالات عمیقی را برای گفتگوی ادیان معاصر به وجود میآورد- در ژاپن و بیرون از آن. در بررسی گفتگوی میان این دو سنت دینی باید به اهمیت مفهوم سازگاری (harmony) توجه داشت.
فصل هفده: گفتگوی مسلمان- هندو
گفتگوی ادیان میان مسلمانان و هندوها ثمرهی تازهی تلاش های نئولیبرال برای یکچارپگی اجتماعی و یا آشتی فرهنگی در دوران پسا-تقسیم (تغییر مرزهای سیاسی هند در سال 1947) (post-Partition) نیست. مسلمانان و هندوها از زمان رسیدن تجار ایرانی به هند در قرن های 7 و 8 در حال گفتگو بوده اند. قطعا این گفتگوها در آغاز تجسم تعاملی گسترده و فهم متقابل بود؛ ازدواج میان این دو گروه، مکان های برای عبادت مشترک، نهادهای سیاسی و اقتصادی مشترک. اما مطمئنا زمان ها و مکان هایی بوده است این تعامل ستیزهجویانه و همراه با خشونت بودهاست.
فصل هجده: گفتگوی مسیحی-کنفسیوسی
هیچ کس دقیقا نمیداند که گفتگوی میان مسیحیت و آیین کنفسیوس چه زمانی آغاز شد. دورترین اسناد موجود به سلسلهی تانگ بر میگردد. سه اصطلاح رابطهی جهان-خدا، اخلاق و خودسازی و نیز جهان اجتماعی و طبیعی در بسیاری از گفتگوهای رسمی برجسته بودهاند. پیروان کنفسیوس در به رسمیت شناختن ابعاد مختلف این آیین صریح بودند و این از لحاظ تعامل آنها با دیگر فرهنگ ها و سنت های دینی برای آیین کنفسیوس جدید بسیار مهم بود. و این همان نقطهای است که بحث به گفتگو تبدیل میشود زیرا الهیدانان مسیحی نیز تلاش کردهاند توضیح دهند، بر خلاف تصور پیروان کنفسیوس، اینگونه نیست که تمام مسیحیان دیدگاه افراطیای در مورد تعالی الهی داشته باشند.
فصل نوزده: گفتگو میان اسلام و ادیان افریقایی
مواجههی اسلام و ادیان افریقایی به تحلیل دقیقتری نسبت به آنچه تا کنون انجام شده است نیاز دارد. عوامل بسیاری مواجههی این دو با یکدیگر را به انحراف کشاندهاست. از جمله این واقعیت که گفتگوها پیرامون این مواجهه در سایهی مبلغان مسیحی-غربی و مواجهه استعماری غرب با ادیان سنتی افریقا انجام شده است. نتیجهی عاقلانه برای مسلمانان این بود که اسلام، نسبت به مسیحیت، با ادیان سنتی و فرهنگ های افریقایی همدلانه تر و منعطفتر برخورد کرد.
فصل بیست: گفتگوی هندو-مسیحیت
هرچند روایاتی مبنی بر ارتباط سنت توماس (St. Thomas) با هند و نیز شواهدی دال بر حضور مسیحیت در جنوب هند از قرن های 7 و 8 وجود دارد، هیچ سندی که نشانگر تعامل آیین هندو و مسیحیت قبل از دوران استعمار باشد، وجود ندارد. یکی از راه های مهمی که مشارکتکنندگان هندو در گفتکوهای مدرن میان این دو سنت تلاش کردهاند سنت خود را از مسیحیت متمایز کنند این ادعا بود که هندوئیسم روایی تمام ادیان را تأیید میکند. این گفتگو ها هیچ گاه عاری از ملاحظات سیاسی نبوده است و به عنوان مثال پیدایش ملیگرایی در آیین هندو نقطهی عطفی در این گفتگوها بوده است.
فصل بیست و یک: معنویت بومیان امریکایی و مسیحیت
گفتگوی بومی-مسیحی نه تنها آیندهی کلیساهای مسیحیای که خود را در سرزمین های بومیان امریکا جای دادهاند را تحت تأثیر قرار میدهد بلکه جامعهی امریکای شمالی را نیز به صورت یک کل واحد متأثر میکند. هم گفتگوی ادیان میان ادیان بومی امریکا و مسیحیت و هم فرایند کلیتر فرهنگسازی، توجه ما را به اهمیت حیاتی معنویت های سنتی نوع بشر جلب میکند.
فصل بیست و دو: اسلام و بودیسم
از لحاظ تاریخی و نظری، قرآن و مسلمانان عمدتا در بحث و گفتگو با دیگر ادیانِ سامی مشارکت میکنند که با توجه به پیوستگی درونی و ارتباطات این ادیان قابل درک است. تعامل مسلمانان با دیگر ادیان آسیایی مانند هندوئیسم، بودیسم و تائوئیسم عمدتا نتیجهی روابط تجاری، مهاجرت و تعاملات سیاسی میان دنیای اسلام و جهان آسیایی ها است. در این فصل منظر اسلام در مورد بودیسم به عنوان دینی غیر توحیدی، تاریخچهی روابط میان این سنت، اصطلاحات و مسائل مطرح در گفتگوی بین این سنت بررسی میشود.
فصل بیست و سه: گفتگوی مسیحی-بودایی
گفتگوی نظری الهیدانان مسیحی با بودایی ها شاهدی بر این مطلب است که الهیات مسیحی به معنای مثبت تحت تاثیر این مواجهه است. به علاوه آنها عمیقا ایمان بودایی را تحسین میکنند و به آن احترام میگذارند. آنها تمایل دارند به تغییر خلاقانه از طریق گفتگوی نظری با بودایی ها گشودهتر باشند تا تغییر بودیسم در نتیجه این گفتگو. مسئله ی بعدی مربوط به چگونگی بازداشتن مواجههی مسیحی-بودایی از تبدیل شدن به موضوعی که صرفا مورد علاقهی نخبگان فکری، الهیدانان دانشگاهی، فلاسفه، وزرا، کشیشان و راهبان است به دغدغهی هر مسیحی عادی و غیر دانشگاهی است. مورد بعدی اینکه گفتگوی درونی سؤالات دشوار و متعددی را به وجود آورده که به بحث ها و اختلافات دامن میزند. نکته ی بعدی اینکه بعضی مسیحیان و بوداییان اکنون به احتمال وارد شدن علوم طبیعی به عنوان طرف سوم در این گفتگوها فکر میکنند. و آخرین مطلب آنکه به نظر میرسد اجماع مهمی در گفتگوهای بین دینی معاصر به دست آمده است.
فصل بیست و چهار: روابط بودایی-یهودی
متون مقدس هر دو سنت دینی گویای تعاملات باستانی است و پیوندهای قرون وسطایی اغلب به طرز شگفت انگیزی پنهان شدهاند. تنها از اواسط قرن بیستم، یعنی عصر هولوکاست و سلاح های هسته ای، بود که مواجههی بودایی-یهودی از پشت ابر بیرون آمد. امروزه دو نوع دیاسپورا (پراکندگی) دیده میشود: تبعید اجبارییِ تبتی ها، ویتنامی ها و کامبوجی ها و دیگری تبعید داوطلبانهی بیشتر هندوها، ژاپنی ها، کرهای ها و بودایی های سریلانکا.
فصل بیست و پنج: مواجههی یهودی-هندو
اجلاس سران هندو-یهودی که در فبریهی 2007 در دهلی و در 2008 در اورشلیم برگزار شد نخستین اتفاق تاریخی مهمی بود که در آن نمایندگانِ رهبران ادیان هندو و یهودیت در یک گفتگوی رسمی بین دینی دور هم جمع شدند. هدف اصلی این اجلاس بهبود فهم متقابل از یکدیگر، احترام و همکاری میان رهبران این دو سنت دینی و جوامع دینی تحت رهبری آنها بود.
فصل بیست و شش: گفتگوی غیر صریح مسلمانان و پیروان کنفسیوس
حضور مسلمانان در چین به هزاران سال قبل و به سفر فرستادهی پیامبر اسلام به چین برای دعوت امپراطور چین به اسلام باز میگردد. هیچ مدرکی دال بر گفتگوی میان مسلمانان با پیروان کنفسیوس تا قبل از قرن 17 وجود ندارد. اما با توجه به اهمیت گفتگو میان ادیان در دوران مدرن، شگفت آور است نیست که تلاش هایی برای گفتگو میان مسلمانان و پیروان کنفسیوس صورت گرفتهاست. یکی از مورد برجسته از این تلاش ها را تو ویمینگ (Tu Weiming) از سال 1996 تا 2008 به عنوان مدیر نهاد هاروارد-ینچینگ (Harvard-Yenching) و یکی از اولین نمایندگان آیین کنفسیوس جدید انجام دادهاست.
فصل بیست و هفت: گفتگوی یهودی-کنفسیوسی
این باور وجود دارد که با ایدهی خانواده و ارزش احترام خانوادگی می توان بر شکاف های موجودی که میتوانند گاهی غیر قابل حل به نظر برسند، غلبه کرد. برای به نتیجه رسیدن این گفتگوی تجربی میان این دو سنت اساسا متفاوت، به عنوان فرزندان دیگران، باید گفتگو بر اساس احترام خانوادگی را تلاش مشترک از سوی یهودیان و کنفسیوسی ها برای گفتگوی ادیان محسوب کرد. هستهی اصلی این مدل پنج محور دارد. نخست اینکه احترام خانوادگی به معنای کانالی به زندگی اخلاقی جدای از توجیهات اولیه است؛ چه به عنوان احساسی طبیعی و یا به عنوان فرمان (در آیین کنفسیوس) و چه به عنوان احساسی سرشتی و چه به عنوان فرمان الهی (در یهودیت)، احترام خانوادگی منظری ضروری در زندگی اخلاقی انسان است. دوم اینکه احترام خانوادگی ذاتا به معنای مرتبط بودن است نه جداکننده. سوم اینکه احترام خانوادگی تمرین مراقبت کردن است. چهارم اینکه احترام خانوادگی قابل تعمیم به دیگر قلمروهای انسانی است. و نکتهی آخر اینکه احترام خانوادگی گفتگو به مثابهی یک عمل پیوسته و توقفناپذیر را ضروری میسازد.
فصل بیست و هشت: گفتگوی مورمون-انجیلی
داستان چگونگی آغاز ملاقات و گفتگوی جنبش قدسیان آخرالزمانی (نام یک جنبش مسیحی) (Latter-day Saints) دربارهی دین با گروهی از پروتستان های انجیلی نسبتا جذاب است. اندکی بعد از انتخاب رابرت ال. میلت (Robert L. Millet) به عنوان رئیس آموزش دینی دانشگاه بریگهام یانگ (Brigham Young)، یکی از رهبران این جنبش نزد او میآید و میگوید شما باید راهی برای تماس پیدا کنید، راهی برای برقرای ارتباط دوستانه با پیروان ادیان دیگر و فهم آنها. و این آغاز گفتگوها میان این دو گروه میشود.
یکی از چالش های موجود در این گفتگوها این بود که در انجیلیسم هیچ ساختار سازمانیای وجود ندارد، نه سلسله مراتب کشیشی، نه پیامبر زنده یا استادی که حرف آخر را در مورد دکترین و یا شیوهی عمل بزند.
منابع
کتاب:
The Wiley-Blackwell Companion to Inter-Religious Dialogue
سایت:
Amazon.com