گزارش کتاب «راهنمای جورج تاون درباره پژوهشهای میاندینی»
The Georgetown Companion to Interreligious Studies; Lucinda Mosher; Georgetown University Press; 2022
نویسنده گزارش: محمد یوسفلویی
همانطور که از نامش پیداست، این کتاب توسط انتشارات دانشگاه جورج تاون ایالات متحده آمریکا منتشر شده است. «کتاب راهنمای پژوهشهای میاندینی» (یا همان مطالعات بینالأدیانی) در سال ۲۰۲۲ در واشنگتن منتشر شده است و دارای ۵۰ مقاله از نویسندگان مختلف در زمینهی پژوهشهای میاندینی است که همگی در ۵۶۵ صفحه گردآمدهاند. سرپرست نویسندگان هدف این کتاب را ارائه مقالاتی میدانند که حوزههای مختلف و متکثری از مباحث مربوط به رشته پژوهشهای میاندینی را در بر میگیرد. نکتهی قابل توجه این است که مقالاتِ مجموعهی حاضر با این دیدگاه نگاشته و جمعآوری شدهان که «پژوهشهای میاندینی» اکنون از دورهی کودکی خویش عبور کرده و همچون یک جوان بالغ، صلاحیت آن را دارد که رشتهای مستقل دانسته شود.
این نوشتار در ۷ بخش سامان یافته است که بهترتیب چنیناند:
بخش اول: خطوط کلی و دغدغهها
در این بخش، کسانی که میخواهند بهتازگی اطلاعاتی درباره رشته پژوهشهای میاندینی به دست آورند میتوانند با خواندن مقالات ابتدایی، حوزه مطالعاتی و موضوعاتِ اصلی این رشته را بیاموزند و تفاوت آن را با رشته «الهیات تطبیقی» درک کنند. مقاله اول که از سرویراستار این مجموعه است، برای این مقصود بسیار مفید است.
بخش دوم: میانرشتهای بودن
بهرهبردن از دیدگاههای متکثّر در حوزههای فرهنگی، منطقی، اجتماعی و... در این رشته آنچنان پراهمیت است که یک بخشِ کامل از این کتابِ راهنمای نسبتاً قطور را به خود اختصاص داده است. بدیهی است پرداختن به هر موضوعی در این رشته نیازمند واکاوی باورها، آداب و رسوم و نوشتههای مربوط به آن موضوع در میان باورمندان و متون مذهبیِ ادیان مختلف است این کار نیز جز با استفاده از دستاوردهای رشتههای مختلف علمی امکانپذیر نیست. پس یک وجه مهم در رشته پژوهشهای میاندینی وجه بینارشتهای بودن آن است. آنچنان که سرویراستار مجموعه خانم لوسیندا موشر در مقدمه کتاب بیان میکند، این رشته از نظر روش پژوهی نیز ناخواسته متکثر شده و متکی بر آرای متخصصان حوزههای پژوهشی گوناگون است. در این بخش، در هر فصل، ارتباط این رشته با یکی دیگر از رشتههای علمی بررسی شده است. مثلاً در فصل هفتم به ارتباط آن با مردمشناسی، در فصل هشتم به ارتباطش با تاریخ و همینطور در فصول دیگر، به ارتباطش با علوم تجربی، حقوق، زیباییشناسی، فلسفه و حتی موسیقی پرداخته شده است.
بخش سوم: درهمتنیدگی
ایدهای که باعث طرح این بخش شده است این است که دیدگاه هرکس درباره بسیاری از موضوعاتِ مطرحشده در علوم اجتماعی، برخاسته از نژاد، رنگ پوست، ملیت، تجربههای شخصی و مواردی از این دست است. پس در این بخش، ابتدا یک فصل به یک معرفی کلی و دورنما درباره موضوعِ بخش اختصاص دارد و سپس مقالاتی در پی آمدهاند مانند پژوهشهای میاندینی با رویکردهای فمینیستی و بررسی موضوع تعصّب دینی.
بخش چهارم: اولویتبندی مرزها و اختلافات
در این بخش، نویسندگان فصلها به بررسی محل تلاقی فرهنگ، دین و تاریخ پرداختهاند و دغدغه این را داشتهاند که چگونه باید پدیدآمدن سکولاریزم در گفتگوهای میاندینی را مفهومسازی نمایند و دربارهاش سخن بگویند. یکی از مقالات مهم این بخش مقالهای است که فصل ۲۷م کتاب را تشکیل داده است و به بررسی این موضوع پرداخته است که در جامعهی جدید، تکثرگراییِ همراه با ندانمگرایی اکنون بهعنوان یک هنجار اجتماعی تبدیل شده است و رعایت میشود. مقالات این بخش توسط نویسندگانی برخاسته از فرهنگها و جغرافیایی متفاوت از هم نگاشته شده است و این کمک میکند مرزها و تفاوتهای پیروان ادیان و مذاهب مختلف توسط کسانی که در آن فرهنگ زیستهاند توضح داده شود.
بخش پنجم: خوانش دقیقِ گفتگوهای میاندینی
در این بخش خانم لوسیندا موشر سرویراستار این اثر تأکید میکند که کلمهی اصالتاً یونانیِ «دیالوگ» اگرچه در ادبیات و نگاشتههای مباحث میاندینی بسیار استفاده شده است اما معنای این واژه چیزی مشخصتر و خاصتر از تنها گفتگو است. بهاعتقاد موشر، «دیالوگ» یک فرایند طولانی و با نشستهای متعدد و مکالمهمحور است که پتانسیل تغییر دارد. بنا براین، دستیابی به دیالوگ به این معنایِ خاص نیازمند صَرف زمان و شکیبایی است. مقصود از «خوانش دقیق» (close reading) نیز فرایندی مشخص از پرسشگری از متن است که میتواند به دیالوگ با افراد و گروهها و... بیانجامد.
تعدادی از فصول این بخش، به رویکردیهای مختلف به مطالعات تطبیقی متون مقدس و دیگر متنهای مذهبی اختصاص دارد و تعدادی دیگر نشان میدهند چطور گفتگوی درونیِ خود یک شخص درباره دیدگاههایی که از منابع متعدد گلچین و جمعآوری شده است میتواند یک فرایند «دیالوگی یا دیالوگمحور» (dialogical) محسوب شود. یعنی برای رسیدن به دیالوگ و دستیابی به نتیجهای که میخواهیم از آن بگیریم، لزوماً به یک شریکِ گفتگوی حقیقی نیاز ندارم.
بخش ششم: طراحی محتوای آموزشی با دیدگاه میاندینی؛
هدف از قراردادن این بخش در این کتاب این است که خوانندگان بدانند مباحثی که در رشته پژوهشهای میاندینی مطرح میشود از آن دسته از مطالب نیستند که تنها در کتابها و محافل آکادمیک مطرح شوند بلکه این مباحث در زندگی روزمره در دنیایی که روزبهروز تغییر میکند هم سودمند هستند و از همینجاست که هنگام تهیه یک برنامه آموزشی چه برای کودکان چه برای دانشگاهها، باید به این مسئله توجه کرد که محتواهای آموزشی از یافتههای این رشته استفاده کنند. مثلاً هیچ محتوای آموزشیای نباید بهطور مستقیم یا غیرمستقیم رواداری دینی بین پیروان ادیان مختلف را اشتباه بینگارد و آن را نفی کند. یا برای نمونه، متون آموزشی نباید تندروی مذهبی یا تحمیل باورها و سبک زندگی دینی بر دیگران را کاری مقدس یا ارزشمند دانسته و این تفکرات را به آموزندگان منتقل کنند.
همچنین در برنامههای آموزشی باید در کنار آموزش تنوع نژادی و لزوم احترام به انسانهایی از نژادهای مختلف، تنوع دینی نیز آموزش داده شود. در این بخش، مقالات متعددی وجود دارد که گزارشهای خوبی از تجربیات موفق آموزش تنوع دینی به دست میدهند. همچنین درباره آسیبشناسی آموزش تنوع دینی و رواداری مذهبی نیز در میان مقالات صحبت میشود.
بخش هفتم: خط سیر رشته پژوهشهای میاندینی
در بخش هفتم که بخش آخر کتاب است، چهار مقالهی نهاییِ این مجموعه قرار داد. هدف بخشِ آخر نشان دادن مسیری است که این رشتهی پژوهشی طی کرده است تا به این بلوغ برسد. همچنین شرح مسیرهای پیشِرو برای ادامه پژوهشهای میاندینی (مطالعات بینالأدیانی) دیگر هدفِ بخش هفتم این کتاب راهنما است.
جمعبندی
با توجه به حجم کتاب، نویسندگانی از چهارگوشه دنیا از فرهنگهای مختلف و نیز سوابق خانم موشر در زمینه پژوهشهای میاندینی، به نظر میرسد این اثر که بهصورت یک کتاب راهنمای نوشتهشده توسط چندین نویسندهی مختلف (Companion book) منتشر شده است، برای تمام علاقهمندان به حوزهی علمی پژوهشهای میاندینی که سابقه تحصیلات آکادمیک درباره دین یا امور مربوط به آن را دارند، سودمند است.