سخنرانی حجت الاسلام و المسملین دکتر سعیدرضا عاملی در مراسم اختتامیه پیش نشست اول
در ادامه فایل تصویری و گزارش مکتوب سخنرانی جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر سعیدرضا عاملی (استاد دانشگاه تهران و دبیر سابق شورای عالی انقلا فرهنگی) در مراسم اختتامیه اولین پیش نشست همایش بینالمللی امام رضا علیهالسلام و گفتگوی ادیان که روز پنجشنبه 19 خرداد ماه ۱۴۰1 در بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی برگزار شد، تقدیم علاقهمندان میشود.
بسماللهالرحمنالرحیم. عرض سلام و احترام دارم خدمت حضار محترم. دهه شریف کرامت را خدمت همه عزیزان تبریک عرض میکنم. موجب افتخار است که در ذیل توجهات عالم آل محمد (ص) حضرت رضا (ع) که شخصیتی جهانی و الهی بودند و هستند و فیضشان استمرار دائمی در جهان هستی دارد، و شخصیتی بودند که در دوران خودشان با ادیان مختلف، با مسائل مختلف با عقلانیت و گفتگو و تعامل مواجه میشدند و حلّال مسائل دوران خودشان بودند. جناب آقای دکتر قراملکی اشاره کردند که این کنگره که به همت تولیت معزز آستان قدس رضوی حضرت حجتالاسلاموالمسلمین حاج آقای مروی که خودشان اهل اندیشه و فکرند و از این آستان برای حل مسائل جهان اسلام بهره میبرند، هدف این کنگره این است که بتواند به مسائل جهانی توجه کند. گفتگوی ادیان اگر هدف حل مسئله داشته باشد، میتواند از تصنع خارج شود و به رفتاری تبدیل شود که بتواند با همفکری و همکاری و هماندیشی به حل مسائل بپردازد. مسائل امروز جهان چیست؟ ببینید ما در آستان حضرت رضا درباره گفتگوی ادیان سخن میگوییم. حضرت رضا یک شاخص جهانی است، یک فکر جهانی داشت، یک گفتگوی جهانی داشت. در وضع و سطح مسائل جهان به جهان نگاه میکرد. پیوند عمیقی با آیین رسول گرامی اسلام و پیام خدای متعال که بروز در مکتب اسلام داشت و همچنین تسلط وافری به ادیان پیش از اسلام داشت. و معمولاً در گفتگوی با علمای ادیان دیگر برمبنای کتاب مقدسشان صحبت میکرد. پس ما اگر از این منظر نگاه کنیم باید به مسائل دارای اولویت جهان بپردازیم. نخستین مسئلهای که امروز جهان با آن مواجه شده، ضعیفشدن سرمایه ایمان و دین است. سرمایه چیست؟ سرمایه خودش یک مفهوم نسبی و مشکِّک است؛ یعنی میتواند قویتر یا ضعیفتر شود. سرمایه دین با یک دستمایه معرفتی مطلق همراه است و هر میزان که از آن سرمایه بهره ببریم، میتوانیم آن را تقویت کنیم. به دلیل تسلط نظام سرمایهداری بر جهان، به سبب تسلط تفکرات لائیک و سکولار در جهان، به دلیل توسعه پیدا کردن نظام فکری منحرف مدرنیسم در سطح جهانی، با تضعیف دین در جهان مواجه شدهایم و بسیاری از مسائل بعدی که در دنیا به وجود آمده، به سبب ضعیفشدن سرمایه ایمان است. اگر کسی در حق دیگران ظلم میکند، به این دلیل است که بهرهای از سرمایه ایمان نبرده است. اگر کسی نظام سلطه و استعمار را بر جهان ایجاد میکند، قطعاً دلیل عمده آن این است که پیوند با توحید و خدای متعال ندارد. سرمایه ایمان بخصوص در دنیای غرب هر چه به سمت جلو پیش رفتیم، ضعیفتر شده است. اگرچه در کنار ضعیفشدن سرمایه ایمان در کسانی که طراحی خاصی برای مدیریت جهان دارند شعلههایی از ایمان در میان نسل جوان به وجود آمده است. زمینههایی که ناشی از خستگی به وجود آمده از دورافتادگی از خدا پدید آمده به سمت خدا ایجاد شده است. دومین چالش بزرگی که امروزه جهان با آن مواجه است، فراگیر شدن ظلم و تبعیض است. ظلم پدیده پلیدی است که نتیجه شرک است، نتیجه دوری از خداست. تبعیض اجتماعی نسبت به بخشی از جهان، بخشی را بر خود پسندیدن و دیگران را در سرنوشت جهان نادیده گرفتن، محصول دورشدن از خداوند است. ظلم و تبعیض امروزه مسئله بزرگی است. کشتارهای جمعی یکی از نشانههای فاحش ظلم و تبعیض است. از هولوکاست صحبت میشود، اما از کشتار صدمیلیون آفریقایی سخنی به میان نمیآید. از کشتهشدن هشت میلیون مظلوم در فیلیپین سخنی گفته نمیشود. از کشتهشدن پنج میلیون انسان در هند سخنی گفته نمیشود. از فجایعی که در این سالها در یمن، در فلسطین، در لبنان، در سوریه، در عراق به وجود میآید، سخنی گفته نمیشود. امروز دنیای خوشخطوخال و به ظاهر زیبای غرب گرفتار یک نوع استثناگرایی شده که خودش را صاحب زندگی خوب میداند و دیگران را که محرومیت میکشند و لو به قیمت تمامشدن جان آنها باشد، سکوت میکند. ما امروز با تحریم مواجهیم. شانزده کشور جهان را تحریم کردهاند. تحریم یعنی تحریم ملتها تحریم مردم، محروم کردن مردم از سفره غذای لازم. تحریم میکنند و جهان سکوت میکند. امروز ادیان باید در مقابل ظلم بایستند. متفکران ادیان الهی باید امروزه برای مبارزه با تبعیض همداستان شوند. گرههای کلامی و معرفتی در جای خود اهمیت دارند، اما امروزه مسائل دارای اولویتی داریم که باید به آنها بپردازیم.
چالش سومی که امروزه با آن مواجهیم، تنهایی بشر است. بشر تحت تأثیر از دست دادن بنیان خانواده، افزایش طلاق، افزایش خانوادههای تکسرپرست است. امروز در همین آمریکا 30 درصد خانوادهها، خانوادههای تکسرپرستاند. و عمدتاً توسط مادر اداره میشوند. یعنی با یک جامعه بیپدر مواجه شدهایم. امروز همجنسبازی بهعنوان ارزشی در دنیای غرب به وجود آمده است که حتی علمای دین در غرب جرأت نمیکنند در نقد این پدیده پلید سخنی بگویند. قطع به یقین این پدیده شوم به انقراض نسل بشر منتهی خواهد شد.
چالش چهارمی که با آن مواجهیم، گمگشتگی هویتی است. انسان به مرور زمان خودش را فراموش میکند. در این بازار دسترسی به اطلاعات و انواع مطالب آن چیزی که گم میشود حقیقت اطلاعات است. سرمایهای که از بین میرود، خود حقیقت است. هویتهای دورگه و چندرگه. انسانهایی که گرفتار تردید هویتی دائمیاند. و اساساً خودشان را نمیتوانند پیدا کنند. سطح بیماریهای ناشی از افسردگی افزایش پیدا کرده است. نزدیک به چهل درصد جوامع غربی گرفتار افسردگیاند. چرا افسردگی به وجود میآید؟ به خاطر این است که از آن حقیقت زندگی دور شدهاند. و این دورشدن از حقیقت زندگی انسان را دچار بحران هویت میکند.
چالش پنجمی را که عرض میکنم و سخنم را با فرمایشی از امامرضا (ع) جمع میکنم، بحث ضعیفشدن عقل تدبیری است. ما یک عقل لحظهای داریم، یک عقل تدبیری داریم. عقل لحظهای را اساساً عقل نمیدانند، و لو اینکه تابع هنجارهای جمعی است. تابع احساسات و عواطف لحظهای است. تابع شرایط است. بستگی دارد به اینکه شرایط اجتماعی چه باشد. بستگی دارد در رسانههای اجتماعی با چه دادهای مواجه باشد. از آن چیزی که به آن دسترسی پیدا میکند، تبعیت میکند. آن وقت در نظر بگیرید در روزگاری زندگی میکنیم که روز به روز جامعه متصل به فضای مجازی گسترش بیشتری پیدا کرده است. در همین جامعه ما ایران 94 درصد جامعه دسترسی به اینترنت دارد. نفوذ اینترنت در همه جوامع در حال توسعه است. این نفوذ یعنی فرامحلی شدن. یعنی دسترسی پیدا کردن به سایر فرهنگها. یعنی دسترسی پیدا کردن به دادههایی که هرجومرج در آنها وجود دارد. استقرار فکری در آن وجود ندارد. استقرار هدفی و ایمانی در آن وجود ندارد. فرد در معرض اینها قرار گرفته و اساساً نمیتواند تصمیم بگیرد. امامرضا امام عقل تدبیر بود. امام عقلی بود که بتواند تأمینکننده زندگی صالح و سالم جاودانه باشد. انسان اگر از معاد غافل شد، در لحظه زندگی میکند و به همین لحظه قناعت میکند. آن وقت گرفتار نسبیتگرایی میشود. دچار تکثر فرهنگیِ منتهی به بی فرهنگی میشود.
آنچه که امروز میتواند به چالشهای جهانی پاسخ بدهد، اتصال به خدای متعال است. در حدیث سلسلهالذهب که روایت طلایی است، روایت معصومینی است که همه به هم متصل شدهاند و همه وصل شدهاند به پیغمبر خدا و پیغمبر خدا این مطلب را از خداوند نقل کرد که: «لااله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی» لااله الا الله آن حصن حصینی است که باعث نجات بشر میشود. که البته شرایطی دارد و شرط آن اتصال انسان به یک الگوی صالح است. اتصال به الگویی داشته باشد که بتواند در مسیر زندگیاش گم نشود و مسیر خودش را با آن پیوند بزند. لااله الا الله امروز نفی هر چیزی را میکند که باطل است. در واقع لااله الا الله یک حقیقت هستی است. یک بایسته هستی است. در قرآن کریم بیش از 220 بار کلمه حق تکرار شده است. و ما ارسلناک الا بالحق. توی پیامبر را نیاوردیم مگر به حق. کتابهای آسمانی کتابهای حقاند. بهتدریج حقیقت را بیان کردهاند. و حقیقت الهی را عرضه کردهاند. ما امروزه نیاز داریم که به جای پراکندگی به نوعی تمرکز بازگردیم و آن، توحید است و ولایت اولیای خداست که اگر به این حصن محکم برگردیم، میتوانیم نجات بشریت را تأمین کنیم.
جان سخن من این است که پیروان ادیان الهی امروز در عصری که جهان به یکدیگر متصل شده است، در عصری که عصر جهانی شده است، با هم پیوند بزنند برای حل چالشهای بزرگ و از همه مهمتر استقرار عدالت و مبارزه با ظلم است. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.