سخنرانی دکتر رضا اکبری: گفتگو و تعامل ادیان به‌مثابه هم‌سفری دوستانه
21 بهمن 1402
سخنرانی دکتر رضا اکبری: گفتگو و تعامل ادیان به‌مثابه هم‌سفری دوستانه

در ادامه فایل صوتی و گزارش مکتوب سخنرانی جناب آقای دکتر رضا اکبری (استاد گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه امام صادق(ع)) با عنوان «گفتگو و تعامل ادیان به‌مثابه هم‌سفری دوستانه» در پنل «اخلاق و روش‌شناسی گفتگوی ادیان» در اولین پیش نشست همایش بین‌المللی امام رضا علیه‌السلام و گفتگوی ادیان که روز پنجشنبه 19 خرداد ماه ۱۴۰1 در بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی برگزار شد، تقدیم علاقه‌مندان می‌شود.

 

در این مختصر تلاش می‌کنم با استفاده از استعاره زندگی به‌مثابه حرکت و سفر، به گفتگو و تعامل ادیان مختلف ابراهیمی پلی بزنم و مفهوم هم‌سفری دوستانه را معرفی نمایم. برای این منظور ابتدا به این نکته اشاره می‌کنم که در ادیان ابراهیمی، زندگی به‌مثابه سفر در نظر گرفته شده است. بدین منظور شواهدی از کتاب‌های مقدس ادیان ابراهیمی ارائه خواهم کرد. در ادامه با تذکر این نکته که ادیان ابراهیمی کلان - الگوی بالنسبه واحدی را برای زندگی انسان معرفی می‌کنند، استعاره هم‌سفری دوستانه را ارائه می‌کنم. آنگاه به اقتضائات این استعاره اشاره کرده و بیان خواهم کرد که گفتگو و تعامل ادیان از پرده این استعاره، می‌تواند آثار ارزشمندی را داشته باشد.

  1. زندگی به‌مثابه حرکت و سفر

مراجعه به متون مقدس ادیان ابراهیمی نشان می‌دهد که در آنها برای اشاره به زندگی انسان از استعاره سفر استفاده شده است. در اینجا به برخی از نمونه‌ها اشاره می‌کنم:

  • اسلام

در قران کریم، کلماتی همچون هجرت، سبیل، صراط، رجعت، مسابقه، و برداشتن زاد و توشه به‌کاررفته است که همگی در فضای استعاره «زندگی به‌مثابه حرکت و یا سفر» معنا می‌یابند. ذیلاً به برخی از آیات اشاره می‌شود:

  • هجرت به‌سوی خدا: فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (العنکبوت: 26)
  • هجرت به‌سوی خدا و رسول: وَمَنْ یُهَاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُرَاغَمًا کَثِیرًا وَسَعَةً وَمَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا (النساء: 100)
  • دعوت به صراط مستقیم: وَإِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ(المومنون: 73).
  • انحراف از صراط مستقیم: وَإِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاکِبُونَ (المومنون، 73-74)
  • بازگشت به‌سوی خداوند: الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ (البقره، 156)
  • حرکت همراه با تلاش به‌سوی خداوند: یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ (الانشقاق، 6)

وجود استعاره سفر به قرآن محدود نمی‌شود. در میان آثار فیلسوفان اخلاق، همچون خواجه نصیرالدین طوسی نیز شاهد همین استعاره هستیم. او کتاب اوصاف الاشراف را بر پایه زندگی به‌مثابه حرکت و سفر نگاشته و فصل‌بندی آن را تا حد زیادی بر همین پایه استوار کرده است. فصل‌بندی کتاب اوصاف الاشراف این‌گونه است:

 بخش اول: آغاز سلوک

بخش دوم: برطرف‌کردن موانع حرکت

بخش سوم: مسیر حرکت و ویژگی‌های سالکان

بخش چهارم: حالاتی که اثنای حرکت بر سالک می‌گذرد

بخش پنجم: ویژگی‌های سالکان واصل

بخش ششم: انقطاع سلوک (به پایان رسیدن سفر)

 

  • یهود

در عهد قدیم نیز شاهد عبارت‌هایی هستیم که نشانگر وجود استعاره زندگی به‌مثابه سفر است. در کتاب‌های عهد قدیم، کلماتی همچون דֶרֶךְ و אורָח که به معنای راه هستند وجود دارند. اجازه دهید به دو نمونه اشاره کنم:

  • راست گرداندن راه: בְּכָל-דְּרָכֶיךָ דָעֵהוּ; וְהוּא, יְיַשֵּׁר אֹרְחֹתֶיךָ. در همه راه‌های خود او را بشناس، و او طریق‌هایت را راست خواهد گردانید. (امثال، 3: 6)
  • راه زندگی: כִּי נֵר מִצְוָה, וְתוֹרָה אוֹר; וְדֶרֶךְ חַיִּים, תּוֹכְחוֹת מוּסָר زیرا، حکم (امر، وصیت)، شمع است، تعلیم نور است، و توبیخ‌های مدبرانه راه زندگی است. (امثال، 6: 23)

در کنار متون مقدس یهود، در میان اندیشمندان یهودی نیز، استعاره زندگی به‌مثابه سفر پررنگ است به‌گونه‌ای که نام مجموعه‌ای از قوانین زندگی که در سنت اسلامی، فقه نامیده می‌شود در سنت یهود، הֲלָכָה نامیده می‌شود که از ریشه ה.ל.כ به معنای راه‌رفتن است. به عبارت دیگر، گویی این قوانین، حرکت درست در مسیر زندگی را در بردارند.

  • مسیحیت

در عهد جدید نیز با کلماتی مواجه می‌شویم که به معنای راه بوده و در مواردی استفاده شده‌اند که متضمن استعاره زندگی به‌مثابه حرکت و سفر هستند. یکی از کلمات پربسامد در این خصوص، کلمه ὁδός  (hodós) به معنای راه است. جالب است که در جایی، حضرت مسیح، خود را «راه» می‌داند که هیچ‌کس جز به‌وسیله او نمی‌تواند به خداوند برسد. اجازه دهید در اینجا نیز به چند نمونه اشاره کنم:

  • عیسی بدو گفت: «من راه و راستی و حیات هستم. هیچ‌کس نزد پدر جز به‌وسیله من نمی‌آید».
  • اما خود خدا یعنی پدر ما و خداوند ما عیسی مسیح، راه ما را به‌سوی شما راست بیاورد (رسالهٔ اول پولس به تسالونیکیان، 3: 11)
  • و راه مستقیم را ترک کرده، گمراه شدند (رساله دوم پطرس، 2: 15)
  • گفت: «ای پُر از هر نوع مکر و خباثت، ای فرزند ابلیس و دشمن هر راستی؛ بازنمی‌ایستی از منحرف ساختن طرق راست خداوند» (اعمال رسولان، 13: 10)

4-1. لوازم استعاره زندگی به‌مثابه سفر

در نظر گرفتن زندگی به‌مثابه سفر، دارای لوازمی در فهم ما از زندگی است. سفر در میان مجموعه‌ای از روابط معنایی قرار دارد که این روابط خود را در فهم ما از زندگی نمایش می‌دهند. برخی از این مفاهیم عبارتند از: مبدأ، مقصد، مسافر، وسیله سفر، پستی‌ها و بلندی‌ها، استراحت کردن، توشه سفر، گم شدن، انحراف از مسیر اصلی، عقب ماندن، جلو زدن، تجربیات جدید، انصراف از سفر، حرکت پیوسته و آهسته، همراهان و هم‌سفران. بنابراین، با در نظر گرفتن زندگی به‌مثابه سفر، می‌توان از مفاهیمی همچون آغاز زندگی، پایان زندگی، پستی‌ها و بلندی‌های زندگی، و نظایر آن سخن گفت. همان گونه که یک فرد بعد از گم کردن راه، به دنبال پیدا کردن راه درست است، فردی که در زندگی، احساس شکست می‌کند، به دنبال اصلاح راه زندگی خود خواهد بود. کسی که سختی‌های زیادی را در زندگی تحمل کرده است خود را همچون رهرویی می‌داند که در مسیر سربالایی قدم برمی‌دارد و امید آن را دارد که به‌زودی در مسیر سرازیری قرار گیرد و زندگی همراه با آسایش داشته باشد.

  1. هم‌سفری دوستانه

با نظر به استعاره زندگی به‌مثابه سفر، و توجه به متون مقدس، می‌توان متدینان به ادیان مختلف را همچون مسافرانی دانست که در مسیر واحدی در حال حرکت هستند. یکی از آیات قران، در تصویرسازی مفهوم هم‌سفری بسیار راهگشاست. قرآن، متدینان ادیان مختلف را به امری واحد فرامی‌خواند:

تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّه (آل عمران: 64)

از سوی دیگر در همه متون مقدس، شاهد مفهوم هدایت هستیم که بیانگر وجود راه‌های درست و نادرست و ضرورت رهاساختن راه های نادرست و اتخاذ راه درست است. در اینجا به چند نمونه از عهد قدیم و عهد جدید اشاره می‌کنم:

  • راه حکمت را به تو تعلیم دادم، و به طریق‌های راستی تو را هدایت نمودم (امثال، 4: 11)
  • موافق رأی خود مرا هدایت خواهی نمود و بعد از این مرا به جلال خواهی رسانید (مزامیر، 73: 24)
  • تا ساکنان در ظلمت و ظل موت را نور دهد و پای‌های ما را به طریق سلامتی هدایت نماید (انجیل لوقا، 1: ۷۹)
  • زیرا همه کسانی که از روح خدا هدایت می‌شوند، ایشان پسران خدایند (رساله پولس به رومیان، 8: 14)

آیات قرآن نیز مشحون از مفهوم هدایت است که در قالب‌های مختلف اسم (هدی، هادی، مهتدی، و ...)، و فعل (یهدی، یهدون، یهتدون، و...) در آیات مختلف قرآن آمده است.

می‌توان این‌گونه گفت که متدینان ادیان ابراهیمی در سفری واحد، در مسیری واحد و با هدفی واحد هستند. پس چرا نتوان از مفهوم هم‌سفری دوستانه استفاده کرد.

  1. لوازم استعاره زندگی متدینان به‌مثابه هم‌سفری دوستانه

در هم‌سفری دوستانه چه رخ می‌دهد؟ لازم است از قوه تخیل خود مدد بگیریم. افرادی که در یک سفر، به‌صورت دوستانه همراه یکدیگر هستند معمولاً چنین کارهایی را انجام می‌دهند، چنین عواطفی را دارند، و چنین نگاه شناختی را واجد هستند:

آنها همدیگر را دوست دارند،

در مشکلات به یکدیگر کمک می‌کنند،

تلاش می‌کنند که افراد در سفر، احساس تنهایی نکنند،

با یکدیگر صادق هستند،

تلاش می‌کنند که در طول سفر، از تجربیات دیگران استفاده کنند،

تلاش می‌کنند که در طول سفر، از دانسته‌های دیگران بهره‌مند شوند،

از نگاه‌های متکبرانه پرهیز می‌کنند و در کارها مشارکت دارند،

تلاش می‌کنند که سختی‌های مسیر را برای دیگران کاهش دهند،

تلاش می‌کنند که تا آنجا که مقدور است با هم‌سفران دیگر حرکت کنند و خیلی عقب نمانند یا خیلی جلوتر حرکت نکنند.

شما می‌توانید این فهرست را تکمیل کنید. شاید برای تکمیل این فهرست مناسب باشد از گروه‌های مختلف اجتماعی بخواهیم تا نظر خود را در باره ویژگی‌های یک هم‌سفری دوستانه بیان کنند. بدین صورت، نگاه جامع‌تری نسبت به مفاهیم مرتبط با این مفهوم اساسی به دست می‌آوریم.

کاربست این استعاره در مسئله گفتگو و تعامل ادیان، ایده‌های مناسبی را در اختیار می‌گذارد. این ایده‌ها می‌تواند ناظر به هدف گفتگو و نحوه گفتگو باشد. خداباوران در ادیان مختلف با یکدیگر سخن می‌گویند تا از یکدیگر بیاموزند و از تجربه‌های تاریخی خود درس بگیرند. آنها با هم سخن نمی‌گویند تا مچ‌گیری کنند، اشتباهات همدیگر را به رخ بکشند، از اشتباهات برای تحقیر یکدیگر استفاده کنند، یا برتری خود را بر دیگری نشان دهند. آنها در مقام سخن‌گفتن با یکدیگر، متواضعانه رفتار می‌کنند و از خودبرترپنداری دوری می‌کنند.

آنها هدف واحدی را دنبال می‌کنند که می‌توان آن را زیست الهی دانست. برای رسیدن به این هدف، آنها، نیازمند شناخت اعتقادات و آیین‌های یکدیگر هستند. آنها نیازمند شناخت وضعیت بشر در دوره جدید تاریخ هستند. آنها می‌توانند برای رسیدن به هدف، ابتدا، ابعاد این هدف را برای خود واکاوی کنند، ابزارهای جدید را بشناسند، از نهادهای مشترک استفاده کنند و به تعبیر مختصر، همدیگر را همچون خود بدانند.

هم‌سفری دوستانه به معنای کنار نهادن تفاوت‌ها نیست. در گفتگو و تعامل ادیان نیز، تفاوت‌ها محترم شمرده می‌شوند و در عین حال تلاش می‌شود راهی برای هم‌افزایی عملی و شناخت عمیق‌تر سنت‌های دینی به دست آید.