سخنرانی دکتر احد فرامرز قراملکی: معمای گفتگوی ادیان و اخلاق در پرتو سیره رضوی
در ادامه فایل صوتی و متن مقاله جناب آقای دکتر احدفرامرز قراملکی (رئیس بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی و استاد دانشگاه تهران) با عنوان «معمای گفتگوی ادیان و اخلاق در پرتو سیره رضوی» که در پنل «اخلاق و روششناسی گفتگوی ادیان» در اولین پیش نشست همایش بینالمللی امام رضا علیهالسلام و گفتگوی ادیان در قالب سخنرانی ارائه گردید تقدیم علاقه مندان می شود. لازم به ذکر است این پیش نشست روز پنجشنبه 19 خرداد ماه ۱۴۰1 در بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی برگزار شد.
مقاله حاضر با به میان آوردن معماها و پارادوکسهای برآمده از تجربه زیست عینی ادیان پرده از گفتگوگریزی ادیان برمیدارد و صعوبت گفتگوی بین ادیان را آشکار میکند. توجه به این معماها سادهانگاری در گفتگوی ادیان را از میان برمیدارد و رهبران ادیان و محققان دینپژوه را برای دستیابی به راه حل و رفع موانع گفتگو دعوت میکند. گفتگوپذیری و گفتگوگریزی ادیان را در دو قلمرو عمده میتوان بحث کرد: هویت آسمانی ادیان آنگونه که بر بشر فرودآمدهاند و هویت زمینی ادیان آنگونه که در تجربه زیسته بشر توسعه یافتهاند. معماهای دومین قلمرو، موضوع این پژوهش است. هویتبخشی دین به دیندار و به مخاطره افتادن آن در گفتگوی بین ادیان، میل نهاد دین به ماندگاری، رقابت و توسعه که میل به قدرت و انحصار را در پی دارد، گریز گفتمان دین از نقد سه معمای پیشِرو در گفتگوی ادیان است. فرایند رودخانهای گفتگو در برابر انگارۀ « پروژۀ ساخت سازه» نیز معمای دیگری را در گفتگوی ادیان به میان میآورد. در سیره نظری امامرضا علیه السلام از ظرفیت اخلاق اختلاف و نیز اخلاق گفتگو برای رفع این موانع در گفتگوی ادیان استفاده میشود. فضایلی همچون صداقت در گفتگو و فروتنی معرفتی مهمترین ارزشهای اخلاقی در سیره رضوی است.
واژگان کلیدی: بحران هویت، نهاد دین، گفتمان دینی، اخلاق اختلاف، اخلاق گفتگو، انگاره.
بیان مسئله: امکان گفتگوی ادیان مسئله این پژوهش است. رهیافت تحلیل مسئله مداقه در معماها و پارادکسهایی است که سدِّ راه گفتگو میشوند. اثربخشی گفتگوی ادیان نیازمند بررسی موانع و زمینههای گفتگوی ادیان و رفع یا مدیریت آنها است. ابتدا جدا کردن دو گونه میل به گفتگو ضروری است: میل گوهری و درونی و میل عارضی و تحمیلی از شرایط بیرونی. این که امروزه همسرنوشتی ادیان و تهدیدهای مشترک بر آنها رهبران ادیان را ناگزیر و ناگریز به گفتگو میکند، گونه دوم است. چنین گفتگویی ناپایدار و احیاناً کماثر است. مسئله تحقیق حاضر تحلیل میل درونی ادیان به گفتگو و موانع برآمده از درون است. موانع برآمده از درون به امری به مثابه گوهر ادیان اشاره دارد. فهم موانع درونی گفتگو نیازمند اشاره به چیستی گوهر دین است. همچنین تحلیل چیستی گفتگو مقدمه لازم برای تحلیل مسئله است.
هویت آسمانی و هویت زمینی ادیان. اگرچه تعبیر «گوهر دین» در اذهان ارسطومآبان نظریه کلی طبیعی ارسطویی را به میان میآورد، مدلهای گوناگون در تفسیر گوهر ادیان را نباید نادیده انگاشت. اگر مراد از گوهر دین امر هویتی برای دین، و نه لزوماً ماهیت دین، باشد، هویت دین تابع انیت و تحقق آن است و تحقق دین را حداقل در دو علم و قلمرو میتوان لحاظ کرد: یک، هویت آسمانی و وحیانی دین یعنی دین آنگونه که بر انسانها فرو آمده و بار نخست عرضه شدهاست. دو، هویت زمینی دین یعنی آنگونه که دین در تجربه زیسته نزد انسانها و دینداران تحقق یافتهاست. دین در هر دو قلمرو هویت دارد.
هویت وحیانی و آسمانی ادیان را از جهت میل به گفتگو یا گریز از آن میتوان بررسی کرد. این بررسی مسئله تحقیق پیش رو نیست. تنها به بیان دو نکته بسنده میشود: یک، هویت وحیانی ادیان منشاء گفتگوی پسینیان با آن بودهاست، اما وحی، بر پایه باور اغلب دینداران حاصل گفتگو با پیشینیان نیست. دو، عدهای کاربرد قرآنی فراوان «قل» را که با میزان بسیار کمتری در تورات نیز دیده میشود، دلیل بر این امر دانستهاند که خدا از گفتگوی مخاطبان وحی، اعم از دینداران، مشرکان، پیروان سایر ادیان استقبال میکند.[1]
هویت زمینی دین را در واقعیت دین در زیست بشری، دینداری بشر، میتوان جستجو کرد. دینداری در سه قلمرو قابل تحلیل است: یک، روانشناسی دین، دو، جامعهشناسی دین و سه، هویت تمدنی دین. دینداری در قلمرو روانشناختی به هویتبخشی دین به فرد دیندار، حداقل در گروه دینداران صادق و متصلب و در قلمرو جامعهشناختی به نهاد دین و در قلمرو تمدنی به گفتمان مانا و تمدنساز دین اشاره دارد. ماجرای گفتگوپذیری و گفتگوگریزی دین را در هر سه قلمرو میتوان تحلیل کرد.
تحلیل مفهوم گفتگو. مراد از گفتگو چیست؟ بدون تردید گفتگو سابقه بسیار طولانی نزد بشر دارد. از زمانی که انسان توانستهاست از مواجهههای هیجانی گریز و ستیز به مواجهه هوشمندانه روی آورَد، گفتگو به مثابه ارتباط، و نه رابطه، در زیست بشر حضور یافتهاست. سادهترین شکل گفتگو بین شخصی و در حل مشکلات عملی بودهاست. گفتگوی معرفتی نیز بیش از بیست و شش قرن سابقه مدوَّن دارد. توسعه تاریخی علوم، گفتگوی معرفتی پسینیان با پیشینیان است.[2] گفتگوی معرفتی بهظاهر بین شخصی است، اما در واقع این گفتگو در ذهن اندیشمند رخ میدهد. گفتگوی معرفتی بر توانایی گفتگوی درونی اندیشمند استوار است. تعاریف فراوان از گفتگوی معرفتی وجود دارد و هر تعریفی به شکلی رایج از گفتگو ناظر است. به همین سیاق، یعنی با نظر به صورتی اثربخش از گفتگو، میتوان آن را فرایند «اکتشاف جمعی» خواند.[3]
گفتگو در دوره جدید تحت تأثیر فضای حاکم بر فراتجددگرایی شکل گرفته و رواج یافتهاست. فراتجددگرایی دو فرزند بهظاهر متعارض زاییده است: یک، برداشتهشدن فاصلهها، فروریختن مرزها و شکلگیری دهکده جهانی که پروژۀ گذار از کثرتها به وحدت است. دو، توجه به زمینهمندی تجارب و ادراکات بشری که وحدتها را انکار و بر کثرتها تاکید میکند. تفصیل سخن در این مقام نوشتار دیگری میطلبد. زمینهمندی کثرتگرا و نسبیتگرا است. بر پایه زمینهمند دیدن تجارب و ادراکات بشر، نمیتوان و نباید از عرفان سخن گفت، بلکه باید از عرفانها بحث کرد، همچنین است اخلاقها، ادیان و ...
یکی از راههای آشتیدادن این دو فرزند متعارَض فراتجددگرایی که برخی از دانشمندان برای گذار از فراتجددگرایی پیشنهاد کردهاند، گفتگو در مفهوم جدید است.[4] گفتگو در مفهوم جدید تنها گفتگوی معرفتی نیست، بلکه همه شئون زندگی بشر را شامل میشود. مراد از گفتگو در این مفهومسازی جدید، تلاش مشترک برای نزدیکشدن به درک بیشوکم واحد و تجارب بیشوکم واحد است. گفتگو در اینجا فرایند پیچیده اکتشاف جمعی است. واژۀ اکتشاف در اینجا این گمان را به میان نیاورد که مراد از گفتگو تنها گفتگوی معرفتی است، اکتشاف در اینجا هر دو بُعدِ شناختی و عملی را فرا میگیرد. علیرغم ظاهر یکسان گفتگو نزد پیشینیان و گفتگو در روزگار معاصر، توجه به مبانی گفتگو، جدایی آن دو و تغایرشان را نشان میدهد. مسئله این است که آیا بر پایه مفهوم جدید گفتگو به مثابه فرایند اکتشاف جمعی، ادیان گفتگوپذیرند یا گفتگوگریزند. این مسئله برحَسب هویت ادیان در سه قلمرو روانشناختی، جامعهشناختی و تمدنی بررسی میشود.
گفتگوپذیری ادیان در هویت روانشناختی. دینداری پدیدة روانشناختی بسیار پیچیدهای است. نظریههای ناهشیار به ویژه نظریه ناهشیار جمعی یونگ بخشی از پیچیدگی آن را نشان میدهند. بهسادگی میتوان دریافت که ارتباط فرد دیندار با دین اغلب فراتر از یک رابطه و یک جهت است. ارتباط فرد با دین شبکهای پیچیده از رابطهها را شکل میدهد. عناصر اصلی این شبکه را چنین میتوان برشمرد:
یک، هیجانی و عاطفی. بررسی عواطف دینی از شرم مقدس، خشیت، شادی، حسرت، هراس مقدس و .... از مباحث مهم روانشناسی دین است.
دو، شناختی. دین در هویت وحیانی آموزههای نظری و عملی ارائه میکند. رکن عمده دینداری باورهای دینی است. باورها و اعتقادات ارتباط شناختی فرد با دین را به میان میآورند.
سه، رفتاری. مراد از رفتار در اینجا کردارهای فرد دیندار است. زیست دینی در رفتارهای عینی او در شبکه ارتباطهای درونشخصی، بینشخصی، قدسی و برونشخصی تجلی مییابد.
چهار، گفتاری. اگرچه گفتار نمودی از رفتار است، نظر به اهمیت ارتباط گفتاری فرد با خود و دیگران رابطه گفتاری دیندار و دین به نحو مستقل مورد توجه است. سخنوری دینی یکی از جلوههای ارتباط گفتاری دیندار با دین است.
پنج، مناسکی. مناسک در مفهوم عام کلمه در همه ادیان بزرگ دیده میشود. اساس مناسک ارتباط قدسی دیندار با خدا و بارگاه ربوبی در چارچوب ضوابط معین است. بخش مهم مناسک تعبد فرد دیندار است.
شش، تجربهای. مراد از ارتباط تجربهای دیندار با دین، تجارب دینی است که دیندار را فرامیگیرد. تجربههای دینی بخش مهمی از زیست دینی است و با همه سازمان روانی دیندار در تعامل میباشد.
هفت، وجودی. ژرفترین ارتباط دین با دیندار تأثیر آن بر ساحت وجودی او است. دین به ویژه برخی از مناسک و تجارب دینی، سبب گشوده شدن فرد به رازهای وجودی خود میشود. معماهای وجودی او را پاسخ میدهد یا او را به یافتن پاسخها یاری میدهد.
هشت انگارهای. ارتباط انگارهای به نقاشیهای ذهنی فرد از امور اشاره میکند که نقاشیها به جای آن امور مینشینند و همه ارتباطهای فرد را تحت تأثیر خود قرار میدهند. آموزههای دینی و نیز زیست جمعی دینداران یکی از منابع انگارهآفرینی است: انگارههای دینی.
ارتباطهای هشتگانه دیندار با دین هویتساز است. تعامل شبکهای این ارتباطها هویت فرد دیندار را شکل میدهد، بهگونهای که هرگونه تهدیدی بر آن منشاء بحران هویتی میشود. اگر این ادعا مقبول افتد که دین برای دیندار هویتآفرین است، آن را میتوان مقدمه استدلال کرد. مقدمه دیگر استدلال گریز امر هویتی از چالش و آسیب است. از آنجا که گفتگوی ادیان میتواند نقادانه باشد و چالشهایی را بر دینداری فرد وارد کند، بنابراین گفتگو میتواند منشاء بحران هویتی باشد. حاصل این سخن گفتگوگریزی دینداران است. دیندار برای حفظ هویت خویش از گفتگو به مثابه گفتگوی آزاد و تنها وفادار به حقیقت فرادینی میگریزد، مگر آن که به هر نحوی دین خود را پیروز میدان گفتگو بداند.
بر هویتبخشی دین به دیندار باید نکته دیگری را نیز افزود: وابستگی هویتی دیندار به دین عامل تعصب و غیرت دینی است. تعصب و غیرت مصداقی از برادران دروغین است. غیرت و تعصب غیر گریز است و اگر غیر هویتستان باشد، غیرستیز است.
گفتگوپذیری ادیان در هویت جامعهشناختی. دینداری اغلب گروهی تحقق مییابد. گروهی از انسانها که زندگی اجتماعی دارند به دین واحدی میگروند. توسعه دین در جامعه، نهاد دین را به وجود میآورد. نهاد دین در پیوند و تعامل با دیگر نهادها در همسرنوشتی جامعه سهیم میشود. نهاد اجتماعی میل به ماندگاری و پایداری دارد، همانگونه که میل به توسعه و پیشرفت دارد. این دو میل سبب میل سوم میشوند: میل به قدرت. نهاد اجتماعی در پی قدرت است زیرا ماندگاری و توسعه خود را نیازمند قدرت میبیند. میل به قدرت تخم تخاصم و رقابت میافکند.
میل درونی نهاد دین به قدرت راه را بر گفتگو به مثابه اکتشاف جمعی میبندد. نهاد دین تنها در شرایط خاص به گفتگو مینشیند و آن شرایط بحرانی و تهدیدآمیز است که نهاد دین راهی جز گفتگو در پیش ندارد. این گفتگو عارضی و ناپایدار است و تخاصم را همچون آتشی زیر خاکستر دارد. به دیگر سخن، در موارد گوناگونی این گفتگو باردار از جنگ است. جنگ ادیان در تاریخ شاهد این مدعا است.
گفتگوپذیری ادیان و گفتمان تمدنی دین. از مهمترین نقشهای ادیان بزرگ ایجاد گفتمان دینی است. به عنوان نمونه دین اسلام تمدن ایران، همانند دیگر تمدنها، را به دو تمدن ایران پیش از اسلام و تمدن ایران اسلامی جدا کرد. دین گفتمان تمدنی ایجاد میکند. این گفتمان ریشههای عمیق و فراگیر در تمدن پیدا میکند. گفتمان تمدنی روی خوشی به گفتگو نشان نمیدهد. چرا؟ گفتمان محافظهکار است، جای خوش کرده و سیطره یافتهاست و از نقد میگریزد و گفتگو باردار از نقد است. البته گریز گفتمان از نقد قابل تبدیل به نقدپذیری است. عبور از نقدگریزی به نقدپذیری راه دشواری دارد. این مسئله بر حسب نوع گفتمان هم دارای تفاوت است. و در مباحث بعدی بحث میشود.
معمای درونی گفتگو. سختترین مانع گفتگوی ادیان معمای درونی و برآمده از خود گفتگو در مفهوم جدید است. گفتگو شکلهای گوناگون دارد. جدل یکی از شکلهای گفتگو است که هدف آن نه افهام تفهیم بلکه اِفحام و سرکوب است. گفتگو در شکل فرایند انتقال مطالب هم شکل بسیار رایج است. مراد از گفتگو در گفتگوی ادیان فرایند اکتشاف جمعی است.
از گفتگو به مثابه تلاش مشترک در راه اکتشاف جمعی انگارههای گوناگون میتوان داشت. یکی از انگارهها گفتگو به مثابه پروژۀ ساخت سازه است. در این انگاره طرفهای گفتگو برای ساختن بنایی مشترک تلاش میکنند. بنابراین باید تابع شاقول، نقشه و قواعد ساخت و ساز باشند. گفتگو ضابطهمند است.
کسی ممکن است گفتگو را به مثابه بازی مشترک بداند. طرفهای گفتگو همچون اعضای دو تیم یا چند تیم لحاظ میشوند که با یکدیگر بر سر یک بازیاند. در این انگاره علاوه بر مفهوم رقابت و برد و باخت ضابطهمندی نیز وجود دارد. اعضای تیم نمیتوانند به قواعد بازی بیاعتنا باشند. پس باید داوری باشد، قواعدی و پایبندی به قواعد.
گفتگو را میتوان به مثابه رودخانه لحاظ کرد. گفتگوی ادیان فرایند رودخانهای دارد که خود مسیر خود را مییابد بدون این که به نحو پیشین کسی یا کسانی راه و مسیری را برای آن تهیه کنند. رودخانه راه خود را مییابد.
معما از طرح یک سؤال برمیخیزد: آیا گفتگو باید ضابطهمند، در چارچوب معین انجام شود یا همچون رودخانهای خود باید مسیر خود را پیدا کند؟ پاسخ مثبت، گفتگوگریزی را حداقل بر سر قواعد بازی و شاخص و شاقولها به میان میآورد. گفتگوی ضابطهمند اموری را از موضوع گفتگو بیرون مینهد و گفتگو را محدود میکند. بر این اساس تخم گفتگوگریزی در خود گفتگو کاشته میشود. اگرچه در تفکر پیشینیان ضابطهمندی گفتگو امر بدیهی است، اما امروزه ضابطهمندی گفتگو خود موضوع گفتگو است.
پاسخ منفی به ضابطهمندی و بر گرفتن شیوه آنارشیستی در گفتگو، اثربخشی گفتگو و نیکفرجامی آن را در اکتشاف جمعی مورد تردید قرار میدهد. رودخانه گفتگوی ادیان ممکن است مسیر خود را از زمینهای نمک بیابد و تلخ گردد. چه باید کرد؟
اخلاق گفتگو. اغلب بر سر این که اخلاق گفتگو میتواند گفتگوگریزی را مهار و موانع گفتگو را بر طرف کند، توافق وجود دارد. اما، مداقهای در چگونگی اخلاق گفتگو تردیدهایی را به میان میآورد. اگر اخلاق را به معنای وظایف، مسئولیتها، هنجارهای رفتاری و بایدها و نبایدها بدانیم، معضله ضابطهمندی گفتگو را به میان میآورد. الزام اخلاقی هم مانند هر الزام دیگر گفتگو را محدود میکند و الزامهای اخلاقی موضوع گفتگو قرار نمیگیرند. هنجارهای اخلاقی مانند ضوابط روشی و منطقی گفتگواند. هنجارهای اخلاقی باید بر آموزههای دینی تقدم داشته باشند. تقدم اخلاقورزی بر دینداری به منزله برونشدی از معما قابل تأمل است. اخلاقورزی در تحلیل دقیق چیست؟
سؤال از چیستی اخلاقورزی میتواند اخلاق را از سطح وظیفه و باید و نباید رفتاری به سطح فضایل خُلقی فرا نشاند. فضایل اخلاقی ضوابط در مسیر گفتگو نیست، بلکه خصلت گفتگوکننده است. همانگونه که گفتگو به مثابه اکتشاف جمعی از پختگی ذهنی و دانش گفتگوکننده سیراب و بارور میشود از فضایل آنها هم بارور میشود. مسئولیتپذیری به مثابه محور فضایل در گفتگوی ادیان قابل طرح است و در کنار آن چهار فضیلت محوری عدالت، شجاعت، صداقت و فروتنی خیمه گفتگوی ادیان را برپا نگه میدارند.
سیره رضوی. مروری بر مناظرات و گفتگوهای امامرضا علیهالسلام نشان میدهد که ایشان تهدید جنگ ادیان و تنش فرقهها را با فضایل درونی خویش به فرصت گفتگو تبدیل کرد. فروتنی در برابر حقیقت، دلیلآوری به دور از نیرنگ و فریب، صراحت در سخن، صمیمیت در گفتگو، احترام اصیل به طرف گفتگو، رعایت عدالت و انصاف در گفتگوهای امامرضا علیهالسلام نه کد رفتاری، بلکه برآمده از خصلت درونی است که گفتگو را نیکفرجام میکند. وقتی که فرقههای کلامی در مسئله تکلیف فراتر از وسع نزاع میکردند، کسی از حضرت پرسید: آیا خدا تکلیف فراتر از وسع میکند؟ حضرت پاسخ میدهد: خدا عادلتر از آن است. این جواب کوتاه، صریح، مستدل و به دور از تهدید و رعبافکنی و فریبکاری راه گفتگوی اثربخش را باز میکند. شخصیت اخلاقی حضرت الگویی را برای گفتگوی ادیان ترسیم میکند. مروری بر گفتگوی امام رضا علیهالسلام با سلیمان مروزی، متکلم خراسانی، نشان میدهد که فضایل خُلقی چگونه گفتگو را به فرجام نیک هدایت میکند. فروتنی حضرت در برابر حقیقت، احترام اصیل به طرف گفتگو، صراحت و صداقت در این گفتگو تجلی مییابد.[5] مهمترین فضیلت رضوی در مناظرات، فضیلت مواجهه با مخالف و اخلاق مخالفت است. تحلیل ابعاد گوناگون این الگوی اخلاقی نیاز به پژوهشهای مفصل دارد.
[1] به عنوان نمونه، نک: تجلی خدای گفتگو در کاربرد قرآنی «قل»، پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، سال دوم، بهار و تابستان 1393، شماره 2، ص 7 تا 21.
[2] تفصیل بیشتر را نک: فرامرز قراملکی احد و سعیده فخار، از متن خوانی تا متن پژوهی، مشهد، مدیریت حوزه علمیه خراسان، چاپ دوم، 1400.
[3] همان.
[4] از نخستین نظریهپردازان در رویکرد گذار از فراتجددگرایی که بر گفتگو اهمیت میدهد پل واتسون ( درگذشت 2020) از دانشگاه تنسی است.
[5] گزارش، ترجمه و تحلیل این گفتگو را بنگرید به: بلخاری قهی حسن، حکمه الانوار رضوی،تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1399،ص73 تا100.