سخنرانی دکتر سهیل اسعد: تجربه انقلاب اسلامی در حوزه گفتگوی ادیان بر اساس تجارب تبلیغی
در ادامه فایل تصویری و گزارش مکتوب سخنرانی جناب آقای دکتر سهیل اسعد (مبلغ و فعال فرهنگی) با عنوان «تجربه انقلاب اسلامی در حوزه گفتگوی ادیان بر اساس تجارب تبلیغی» در پنل «بازخوانی تجربه چهلساله انقلاب اسلامی در زمینه گفتگوی ادیان در پرتو تحلیل اندیشههای امامَین انقلاب» در اولین پیش نشست همایش بینالمللی امام رضا علیهالسلام و گفتگوی ادیان که روز پنجشنبه 19 خرداد ماه ۱۴۰1 در بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی برگزار شد، تقدیم علاقهمندان میشود.
طبیعتاً مایلم بیشتر از تجربیات بینالمللی فضای گفتگوی ادیان سخن بگویم. من 25 سال است که در منطقه آمریکای لاتین در کشورهای اسپانیاییزبان مشغول کار تبلیغی هستم و یکی از برنامههای اصلی ما بحث گفتگوی ادیان و تقریب مذاهب است. از این رو، به نظرم تجربیات آمریکای لاتین بسیار غنی است و چون تقریباً از اول انقلاب فضای گفتگوی دینی در منطقه مطرح شده خیلی سوابق طولانی داریم. پاپ امروز هم اصالتاً آرژانتینی است و به همین دلیل عنایت خاصی به مباحث گفتگوی ادیان دارد. در این سالها که فضای گفتگوی ادیان مطرح شده آن طرفی که مبادرت داشته ابتدائاً کلیسای کاتولیک بوده است. کلیسای کاتولیک به بحث گفتگوی ادیان به عنوان یک مسئله ثانویه و جانبی نگاه نمیکند، بلکه یکی از اولویتهای کلیسای کاتولیک مسئله گفتگوی بین ادیان است. من قصد دارم میان آنچه ما در جهان اسلام درباره گفتگوی بین ادیان انجام میدهیم، با آنچه کلیسای کاتولیک انجام میدهد، مقایسهای داشته باشم.
گفتگوی بین ادیان در کلیسای کاتولیک یک امر ساختاری و مبنایی است و اتفاقی یا سلیقهای یا ذوقی یا تصادفی نیست، بلکه ساختار کاملی است با برنامهریزی دقیق و مدیریت دقیق، با رشتههای دانشگاهی، با متخصصان و مسئولانی که کارشان فقط گفتگوی ادیان است، با کتابخانههای تخصصی، با اماکن تخصصی یعنی مقر ویژه گفتگوی ادیان و این یکی از تفاوتهایی است که با ما دارند. اینها به صورت جدی و با امکانات قوی به این مسئله میپردازند. از لحاظ کمّی هم نیرویی که مشغول کارهای گفتگوی ادیاناند، خیلی زیاد است. بنابراین باید ساختاری کار کرد. یکی از مسائلی که در فضای گفتگوی ادیان در آمریکای لاتین مطرح است، بحث معاشرت است. نکتهای است که در همه جلسات به آن پرداخته میشود. یکی از آسیبهایی که ماها داریم، این است که معمولاً نخبگان یک دین یا یک مذهب با یکدیگر گفتگو میکنند و نامش را میگذاریم گفتگوی اسلام با مسیحیت یا یهودیت. نه من اسلامم نه او یهودیت است، نه من اسلامم نه او مسیحیت. اسلام و مسیحیت دو عنوان فربه است و نمیشود با دو سخنرانی بگوییم گفتگوی اسلام و مسیحیت. چون معاشرت نیست و گفتگو به همین نشستهای نخبگانی خلاصه میشود؛ این یک نقص و ضعف به شمار میآید. چون اصل گفتگو برای این است که آثاری در میدان جامعه مترتب شود. گفتگوهای انبیاء و امامان معصوم با هدف خاصی است که آثار اجتماعی داشتند، چه برای رفع اختلافات، چه برای تألیف قلوب، چه برای تقریب مذاهب. لذا یکی از مسائلی که گروهی به نام «فوکولار» در آمریکای لاتین به صورت جدی پیگیری میکنند، کارش معاشرت است. به این صورت که چند نفر از نمایندگان ادیان مختلف یک خاخام یهودی، یک کشیش مسیحی، یک روحانی مسلمان را به واتیکان دعوت میکنند و یک سال کامل در یک خانه مشترک زندگی میکنند که گفتگوی ادیان در قالب معاشرت متحقق شود. اتفاقاتی که در این یک سال میافتد، بهتر از هزار کنگرهای است که از ابتدای انقلاب تاکنون برگزار کردهایم. زیرا اولاً فضای گفتگو از ذهن و عقل و امور انتزاعی و نظریهپردازی به سمت عواطف و احساسات و قلب و کیان وجودی انسان میل میکند. ثانیاً به این دلیل که آنجا ادعا مطرح نیست، بلکه واقعیت و حقیقت نمود دارد. شما وقتی به عنوان یک مسلمان گفتی «النظافه من الایمان» میخواهم ببینم این یک سال که با مسلمان زندگی کردم نظیف است یا نه. اینکه ما با شعارها میخواهیم بگوییم بهترین دین هستیم، بهترین روحانیت را داریم، بهترین ایدئولوژی را داریم، اینها ادعاست، در متن زندگی مشهود میشود. سوم اینکه تطبیق و مقارنه و مقایسه اتفاق میافتد. شما هر روز با پیروان دین دیگر زندگی میکنید. و در این معاشرت و همزیستی حق و باطل از یکدیگر تفکیک میشود. بعد تمام این تجربیات منتقل میشود به امت. یکی از مسائل مهم این همزیستی این است که آن کشیش، آن خاخام و آن روحانی وقتی به جامعه خودش بازمیگردد به مردمان آن جامعه میگوید من این را دیدم این را شنیدم و تجربه منتقل میشود. خلاصه اینکه بحث معاشرت باید در گفتگوی ادیان به صورت جدی پیگیری شود. الحمدلله در تقریب مذاهب در برخی جاها اتفاق افتاده است. ما مثلاً در برزیل مسجدی داریم که هم شیعه است و هم سنی، یا بهتر است بگویم نه سنی است نه شیعه. اگر امام جماعت سنی بود همه به او اقتدا میکنند، اگر هم شیعه بود باز همه به او اقتدا میکنند. خیلی تجربه خوبی است، اگر منتقل شود به سمت گفتگوی ادیان فواید فراوانی خواهد داشت.
یکی از بحثهای مهم دیگر در مسئله گفتگوی ادیان در آمریکای لاتین گفتگو با الهیات رهاییبخش است که عدهای از روحانیان کاتولیکاند که به خاطر عدم تحقق اهداف اجتماعی در کلیسای کاتولیک از این کلیسا جدا شدهاند و خواهان یک ارتباط مستقیم با دغدغههای جامعهاند و معمولاً فضای گفتگوی بین ادیان و تجربه جمهوری اسلامی برایشان بسیار غنی است درباره ارتباط دین و جامعه و دین و سیاست و از ابتدای انقلاب یکی از کشیشهای معروف به نام ارنستو کاردینال که ایشان وزیر فرهنگ نیکاراگوئه بوده و از چریکهای کمونیست بوده البته مسیحی است. ایشان آمد و با حضرت امام ملاقات کردند و پس از ملاقات با امام به نیکاراگوئه برگشت و کتابی نوشت در مورد نظریه اسلام درباره دین و حکومت و انقلاب را با عنوان یکی از نتایجی که خط انبیاء در طول تاریخ پرداختهاند تلقی کرده است. و در یکی از ملاقاتهایی که من با ایشان داشتم از ایشان پرسیدم آن حضرت عیسایی که الهیات رهاییبخش معرفی میکند به عنوان یک انسان انقلابی نمایندهاش امروز کیست؟ آیا پاپ امروز نماینده چنین عیسایی است؟ ایشان گفت خیر نیست. گفت فعلاً اسلام بالاترین نماینده آن بعد از شخصیت حضرت عیسی است.
مسئله بعدی درباره شورای پارلمان ادیان جهان است که چند سالی است جمهوری اسلامی در آن شرکت میکند و با یک معادله جدید وارد بحث گفتگو شده است. معادله اینها این است که گفتگوی بین ادیان باید با یک هدف شکل بگیرد. هدف این است که بحرانهای جهانی امروز بشر بررسی شود و هر دینی در قالب گفتگوی بین ادیان بیاید و راهحلهایی که منطقی و معقول است برای حل این بحرانها ارائه دهد. من 15 سال پیش در شهر مونتری در مکزیک شرکت کردم 40 روحانی مشهور را دعوت کرده بودند و اصل این برنامه این بود که اینها به یک نومیدی نسبت به حاکمان و سیاسیون رسیده بودند و دغدغه آنها این بود که آیا ادیان قادر خواهند بود که طرحی را برای حل مشکلات جهان ارائه دهند؟