سخنرانی دکتر محمود واعظی: گفتگوهای بینادینی جمهوری اسلامی ایران: دستاوردها و آسیب ها
21 بهمن 1402
سخنرانی دکتر محمود واعظی: گفتگوهای بینادینی جمهوری اسلامی ایران: دستاوردها و آسیب ها

در ادامه فایل تصویری و گزارش مکتوب سخنرانی جناب آقای دکتر محمود واعظی (دانشیار گروه قرآن و حدیث و رئیس دانشکده الهیات دانشگاه تهران) با عنوان «گفتگوهای بینادینی جمهوری اسلامی ایران: دستاوردها و آسیب ها» در پنل «بازخوانی تجربه چهل‌ساله انقلاب اسلامی در زمینه گفتگوی ادیان در پرتو تحلیل اندیشه‌های امامَین انقلاب» در اولین پیش نشست همایش بین‌المللی امام رضا علیه‌السلام و گفتگوی ادیان که روز پنجشنبه 19 خرداد ماه ۱۴۰1 در بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی برگزار شد، تقدیم علاقه‌مندان می‌شود.

 

مشاهده فیلم سخنرانی

 

شاید این بحث از مباحثی باشد که باید بیش از گذشته به آن بپردازیم که چه میزان با راهبردهای امامین انقلاب همراه بوده‌ایم. من احساس می‌کنم که باید به چهار پرسش در این زمینه پاسخ داده شود: 1. جایگاه گفتگوهای دینی در اسلام کجاست؟ 2. راهبردهای امامین انقلاب در زمینه گفتگوهای بین‌الادیانی چیست؟ آیا این راهبردها جایی به دقت احصاء شده است یا خودمان می‌توانیم آنها را کشف کنیم؟ 3. مهمترین دستاوردهای گفتگوهای بینادینی جمهوری اسلامی چیست؟ و 4. آسیب‌های این گفتگوها کدام است؟

در بحث اول باید بگویم جایگاه گفتگوهای دینی در اسلام مشخص است، اما از بابت اینکه در عربستان سعودی کتاب نوشته می‌شود با عنوان حرمه الحوار مع الادیان که نویسنده کتاب هم ادعای مسلمان‌بودن دارد، باید بحث کنیم که این سخن به لحاظ مبنایی غلط است. وقتی پیامبر اکرم با مشرکان مأمور می‌شود که «وَإِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ» (سبأ:24) وقتی این مأموریت به ایشان محول می‌شود، مگر در مقابل پیامبر اکرم چه کسانی قرار دارند؟ پنج گروه در تاریخ مشرکان، مسیحیان و زرتشتیان را داریم که مفصل مناظرات پیامبر با آنها بیان شده است. خطاب این آیه بسیار رسمی است. قاعده اول در گفتگوها این است که می‌گویند من که حرفم معلوم است، طرف مقابل من هم ممکن است حرف درستی داشته باشد. اصالتاً حق با من است. اینها گفتگوهای عمومی است. اما من می‌خواهم بگویم این آیه شریفه قرآن این قانون را به هم می‌زند. زیرا گفتگوهای قرآن کریم گفتگوهای سازنده (constructive dialogues) است پیش‌برنده است. لذا قاعده را مساوی و برابر می‌بیند. من پیامبرم کلامم بر حق است ممکن هم است بر باطل باشد. یعنی اصل گفتگو بر این نیست که نگاه از فراز و بالا داشته باشیم و طرف مقابلمان را پایین‌تر از خودمان ببینیم. اینجاست که مشکل درست می‌شود. ما در گفتگوها باید ذهنیت نخستمان انسان‌دوستی باشد. طرف مقابل من لعلی هدیً بنده هم لعلی هدیً، او هم ممکن است فی ضلالٍ باشد من هم ممکن است فی ضلالٍ باشم. این قاعده اسلامی است که بسیار بلند است برای گفتگوهای بین‌الادیانی. ما خیلی اشتباه می‌کنیم که از همان اول بگوییم و بگوییم و نگذاریم طرف مقابلمان حرفش را بزند. بنابراین پاسخ پرسش نخست من این شد که مبنای قرآن در گفتگوهای سازنده است و این درس مهمی است.

دوم اینکه گفتگو از چه زمانی آغاز شده است؟ گفتگوهایی که الآن وجود دارد از زمان جنگ جهانی دوم به این سو راه افتاد. اما گفتگو را که نمی‌شود به این پنجاه سال محدود کرد، گفتگو همزاد بشر است. اساساً بشر یا زبان باز می‌کند و سخن می‌گوید یا با خودش حرف می‌زند. به قول علامه فضل الله در الحوار فی القرآن الکریم ما همیشه با خودمان حرف می‌زنیم. گفتگوهای درونی ما فراوان است. البته گفتگوهای بیرونی هم آداب خودش را دارد. البته در منصه عملیاتی اسلام در زمان حضرت امام‌رضا (ع) شرایط به‌گونه‌ای رقم خورد که ایشان توانستند این جلوه را بیشتر بروز و نمود بدهند.

به نظر می‌رسد راهبردهایی که حضرت امام خمینی و امام خامنه‌ای برای ما تعریف کرده اند، اینها باشد: 1. راهبرد اصلی ما اهتمام به اصل گفتگوهای بین‌الادیانی است. گفتگو آری یا نه؟ اساساً به نظر می‌رسد فارغ از نتیجه، خود گفتگو اصالت و موضوعیت داشته باشد. شما مناظرات رسول اکرم (ص) و امام علی (ع) را نگاه کنید خیلی از اوقات اینها نتایج درستی نداده است؛ این نبوده که بیان نبوی به گوش هر کسی که می‌رسیده، تسلیم می‌شده، نه اینگونه نبوده، اما حضرت می‌نشستند گوش می‌دادند و استدلال می‌کردند. می‌خواهم بگویم این نکته‌ای که در بیانات حضرت امام‌خمینی استفاده می‌شود، اهتمام به اساس گفتگو است. 2. حفظ کرامت صاحبان ادیان. این فکر غلطی است که برخی از ما چه بین سنی و شیعه و چه ادیان دیگر که کرامت پیروان ادیان و مذاهب دیگر را حفظ نکنیم. امام‌خمینی می‌فرماید: «آنچه که در وجود انسان قابل تکریم و اهمیت است سرشت پاک و روح بی‌آلایش اوست و هر کس که چنین است انسانی است والا». در همه مکاتب و ادیان انسان‌های پاک‌سرشت وجود دارند. باید با اینها سخن گفت. 3. اهتمام ویژه به تبعیت از آموزه‌های راستین. بازی‌کردن با دین زیاد بوده است. امام‌خمینی تأکید دارند که ناب آموزه‌های ادیان یکی است. «و لئن سألتَهم لیقولنّ الله» در این زمینه کسی بحثی ندارد. اگر آموزه‌های راستین به تعبیر حضرت امام تبعیت شود، خیلی زود به هم می‌رسیم. 4. فراخوانی ادیان به مبارزه معنوی با قدرت‌های استکباری راهبرد امام بود. تأکید می‌کنند به پاپ‌ها و رؤسای ادیان که مبارزه معنوی کنید.

از مقام معظم رهبری هم اگر بخواهیم راهبردها را بیان کنیم، اینها را می‌توان ذکر کرد: 1. حضرت آقا تأکید زیادی دارند در این زمینه و این بحث بعثت همه انبیاء است: دفاع از مظلومان و مستضعفان جهان. پیام‌های مکرری در این زمینه دارند. یا مبارزه با ستمگران و ظالمان. بازگشت به معنویات. می‌فرمایند نسل جوان امروز ما تشنه معنویت است. این را هم اضافه کنم که بزرگترین استراتژیست‌های جهان معتقدند که بر آینده بشر چیزی جز معنویت و Spirituality حاکم نیست. ناب معنویت در اختیار اهل بیت عصمت و طهارت است و هیمنه نظام سلطه باعث شده اینها منتشر نشود. در جایی ایشان می‌فرمایند درمان و سعادت ملت مسیحی در بازگشت به سیره حضرت مسیح است. راهبرد بعدی جایگاه دین به عنوان موهبتی الهی و رهایی‌بخش انسان‌هاست.  حضرت آقا در این زمینه اصل دین را رهایی‌بخش می‌دانند. البته دینی که فارغ از این مسائل فقهی بسیار بسیار شکننده محل اختلاف باشد. ناب دین اصول انسانی با رویکرد اهل بیتی هرقدر زیباتر مطرح می‌شود، مایل‌تر می‌شوند. حضرت آقا گفتگوهای بین‌الادیانی را امر پسندیده و پر برکت یاد می‌کنند. تفاهم به جای تقابل هم با مذاهب و هم با ادیان. تکریم و نجات انسان، دفاع از مظلومان عالم، به ویژه فلسطین و یمن از توصیه‌های ایشان است. خلأ معنویت، و پیروی راستین از حضرت مسیح، تبیین تقابل زر و زور را می‌شود مطرح کرد.

دستاوردهایی که در این زمینه داشتیم عبارتند از: ساختارسازی؛ ساختارهای فراوانی را تولید کرده‌ایم. برگزاری گفتگوهای رسمی و غیر رسمی فراوان. رفت و آمدها. تنش‌زدایی نسبی در گفتگوها را می‌شود پذیرفت. اما در آسیب‌ها به نظر می‌رسد خیلی حرف وجود دارد. فروان مؤسسه و دانشگاه و سازمان با موضوع گفتگوی ادیان در کشور تأسیس شده‌اند، اما سؤال اینجاست که چه تعداد نیرو تربیت کرده‌ایم؟ ما نهادهایمان فرایندمحور بوده‌اند و خروجی ندارند. در این زمینه سخت‌افزار فراوان است، اما چقدر خروجی بیرون می‌آید؟ در این زمینه‌ها باید کار کرد. شوربختانه سیاست‌های علمی روش‌مند و هدفمند نداریم. حتی در مرکز گفتگوهای سازمان فرهنگ و ارتباطات فقط عده‌ای نشسته‌اند و باید اینها بگویند و بشنوند و بررسی کنند پس جوانان چگونه رشد کنند. چقدر این سیاست‌ها رشددهنده است. هزینه‌های فراوان و اثربخشی اندک. ما به ادبیات جهانی نیاز داریم. به کار علمی نیاز داریم. شخصیت‌محوری و... اینها آسیب‌های بسیار مهمی‌اند که باید به آنها توجه کرد.