دهمین پیش سخنرانی همایش برگزار شد
به اطلاع میرساند دهمین سخنرانی از سلسله سخنرانی های علمی پیش از همایش امام رضا(ع) و گفتگوی ادیان، در تاریخ 19 دی ماه ۱۴۰۲ از ساعت 18 به صورت برخط برگزار گردید. در این جلسه، دکتر رضا برنجکار، استاد گروه فلسفه و کلام دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران ، با موضوع «مبانی گفتگوی ادیان در فرآن و احادیث» به سخنرانی پرداختند. در ادامه فایل صوتی و تصویری به همراه گزارش مکتوب جلسه تقدیم علاقه مندان می شود.
در ابتدای نشست حجتالاسلام والمسلمین دکتر برنجکار موضوع جلسه را مبانی گفتوگوی ادیان در قرآن و احادیث عنوان کردند. در این بحث گفتوگو یک معنای عامی را میرساند که بین دو نفر یا چند نفر میتواند انجام شود. این مفهوم عام با توجه به اهداف یا مخاطبین مختلفی که میتواند داشته باشد یا موضوعات و روشهایی که در آن استفاده میشود انواع و اقسام متنوعی خواهد داشت که احکام هر کدام از آنها با دیگری متفاوت خواهد بود.
به نظر میرسد مهمترین بحثی که به مطالب ما را مقید میکند هدف است. با توجه به هدف، گفتوگوها میتوانند متفاوت باشند. مهم ترین اهداف گفتگو از این قرارند:
1-گاهی هدف از گفتوگو این است که با دیدگاه طرف مقابل آشنا شویم. 2- گاهی گفتوگو میکنیم تا دیدگاه خودمان را برای طرف مقابل تبیین کنیم3- گاهی با صاحبان ادیان و مذاهب گفتوگو می کنیم تا نقاط اشتراک و اختلاف خودمان را مشخص کنیم. 4-گاهی وارد گفتوگو میشویم تا کشف حقیقت رخ دهد. 5- گاهی گفتو گو شکل میگیرد تا دیدگاه خودمان را برای صاحبان ادیان اثبات کنیم. 6-گاهی نیز گفتوگو میکنیم تا دیدگاههای محل اختلاف با طرف مقابل که قبول نداریم را نقد کنیم.
ممکن است در یک گفتوگو همه یا برخی از این اهداف وجود داشته باشد. اما گفتوگویی که بیشتر در آیات و روایات مورد توجه میباشد، این دو هدف اخیر را مد نظر دارد. برای مثال تثلیث را نقد میکنیم و توحید را اثبات میکنیم.
برای گفتوگو در یونانی از واژه دیالکتوس و در انگلیسی از واژه دیالکتیک استفاده شده است و نخستین کسی که از روش دیالکتیک در یونان استفاده کرد زنون بود. او این روش را برای این استفاده کرد تا دیدگاه استاد خودش پارمنیدس در مورد وحدت و ثبات را اثبات کند و دیدگاه طرف مقابل مبنی بر کثرت را رد کند.
بعد از زنون، سوفسطاییها نیز از این روش استفاده کردند منتهی اهداف سوفسطاییان فقط جنبهی نظری نبود بلکه از جنبه عملی نیز برخوردار بود.
اما وقتی به سقراط و افلاطون میرسیم می بینیم از نظر آنها دیالکتیک و مناظره ماهیتش با بقیه فرق دارد. این دو فیلسوف با توجه به مبانی که داشتند، به این اعتقاد داشتند که هدف اثبات موضع خودمان و رد موضع طرف مقابل نیست بلکه هدف در اینجا کشف حقیقت است.
اما ارسطو نگاه متفاوتی به دیالکتیک –یا جدل- دارد و اعتبار معرفتی بالایی برای آن قائل نیست. از نظر او فقط برهان است که اعتبار دارد و مواد برهان نیز یقینیات است نه مشهورات و مقبولات که در جدل استفاده می شود. بعدها در هگل این دیالکتیک تبدیل به یک امر وجود شناختی شد و از حالت معرفت شناختی خارج گردید.
در ادامه ایشان افزودند: وقتی به سراغ آیات و روایات می رویم در می یابیم که با تعابیر مختلفی گفتگو اشاره شده است و گاهی تعبیر خاصی نیست، بلکه ما از حدیث یا آیهای برداشت میکنیم که اینجا دارد گفتوگویی صورت میگیرد و احکامی راجع به گفتگو بیان میشود.
بیشترین واژهای که در آیات و روایات بر آن تاکید میشود جدال است و همچنین در روایات مشتقات کلمه احتجاج یا حوار نیز به کار رفته است.
با مراجعه به بعضی از آیات و روایات مشخص میشود در مواردی به گفت وگو امر شده و در مواردی از گفتوگو نهی شده است. از مواردی که امر شده میتوان این مثال را ذکر کرد که «قل هاتوا برهانکم». یا امام صادق علیهالسلام به یکی از اصحابشان میفرماید: «یا عبدالرحمن کلّم أهل المدینه». و در مقابل برای نهی از گفتوگو میتوان به این روایت استناد کرد که: از جدال بپرهیزید زیرا باعث شک در دین خدا میشود.
این دو دسته از آیات و روایات این طور جمع میشود که یک نوع از جدل خوب و مفید است که به آن امر شده و یک نوع از جدل خوب و مفید نیست که از آن نهی شده. در واقع در اینجا از دو نوع گفتوگو صحبت شده و ما در اینجا میخواهیم مشخص کنیم که چه اصول و مبانی اگر رعایت شود جدال به جدال احسن تبدیل میشود و چه اصول و مبانی اگر رعایت نشود مفید نیست و گفت و گو بعضا حرام است.
مبنای اول این است که هدف از گفتوگو با صاحبان ادیان باید تبیین آموزههای حق و اثبات آن برای آنها باشد و همینطور نقد دیدگاه های نادرست. البته ممکن است در خلال آن، اهداف دیگر نیز محقق شود.
مبنای دوم این است که ما از قبل باید حق را فرابگیریم و بر آن مسلط باشیم. در نتیجه، عالمان و دانشمندان که معارف قرآن و سنت را میدانند باید به گفتوگو بپردازند.
مبنای سوم این است که ما برای اثبات حق باید از روش حق نیز استفاده کنیم. یعنی هدف وسیله را توجیه نمیکند.
مبنای چهارم این است که گفتوگو کننده باید روش گفتوگو را نیز بداند و صرف عالم دینی بودن کافی نیست. برای مثال امام (ع) به یونس بن یعقوب اجازه بحث ندادند زیرا در عین تسلط به معارف، خوب بحثکردن را بلد نبود.
مبنای پنجم این است که در گفتوگو باید وضعیت مخاطب را بسنجیم و بر اساس آن وضعیت گفتوگو کنیم.
مبنای ششم این است که باید رعایت شرایط زمانی و مکانی را کنیم. مثلا اهلبیت علیهم السلام به خاطر شرایط خاص سیاسی و اجتماعی در یک دوره وارد بحث حدوث و قدم قرآن نشدند.
مبنای هفتم رعایت شرایط موضوع بحث میباشد. این که در هر موضوعی باید یک جور بحث کرد و هر موضوعی یک اقتضایی دارد.
دو سوال در ادامه نشست توسط حاضرین مطرح گردید: که آیا بر اساس آیات و روایات، میتوانیم مبنایی برای گفتوگوی ادیان به معنای جدید خود که منتهی به تفاهم و همزیستی مسالمتآمیز بشود پیدا کنیم؟
و سوال دیگر این بود که بنظر میرسد به سختی بتوان آنچه که در مباحثات ائمه معصومین ع با صاحبان ادیان و مذاهب آمده را در قالب گفتوگو به معنای جدیدش در فلسفه دین و مطالعات ادیان فهم کرد.
ایشان در پاسخ گفتند: در واقع گفتوگو به معنای جدید که هر دو طرف بیطرفانه در گفتوگو حاضر شوند واقع نمیشود. زیرا هر کس که به گفتوگو آمده میخواهد نشان دهد عقیده او درست است هر چند که در ظاهر این را نمیگوید. شما اگر خودتان را حق میدانید دیگر چه معنایی دارد بگویید او و من در یک رتبه هستیم؟ قرآن میگوید من مهیمن هستم و سیطره دارم. اما شما می گویید من با پیروان آن دین مساوی هستم که معنایی نمیدهد و واقعیت ندارد.
ما معتقدیم کسی که میخواهد وارد گفتوگو شود باید به حق رسیده باشد و برای فهمیدن حرف طرف مقابل میتواند دیدگاههای طرف مقابل را از کتب ایشان مطالعه کند تا با نظرات آنها آشنا شود. آیات و روایات میگوید به شرطی می توانی از طرف اسلام وارد گفتگو شوی که ابتدا حق را پیدا کنی و الا نمیتوانی بگویی از طرف اسلام گفتوگو میکنی.
مناظره در روایات ما به این معنا است که حقی را که به آن رسیدیم تبیین و اثبات کنیم و هدف اصلی تبیین حق است.
در پایان نشست سوال دیگری مطرح شد: در گفتوگوهایی که از پیش مشخص است که نمی توان دقیقا به امر حق رسید -برای مثال گفتوگوهای فقهی یا تفسیری از نوع درون دینی- روش گفتوگو باید چه روشی باشد؟
حجت الاسلام و المسلمین دکتر برنجکار در پاسخ گفتند: در گفتوگوهای داخلی که در عین وجود مبانی مشترک، اختلافاتی نیز وجود دارد، با یک مباحثه درون دینی مواجه هستیم که اساسا با گفتوگوی بین ادیان متفاوت است. آنچه از شروط و شرایط گفتگو ذکر شد، ناظر به گفتگوی ادیان مختلف بود.
تهیه کننده: محمدامین شهبازی