برگزاری میزگرد تخصصی با موضوع رویکردهای الهیاتی در نگهداشت خانواده
16 آذر 1402
برگزاری میزگرد تخصصی با موضوع رویکردهای الهیاتی در نگهداشت خانواده

به اطلاع می رساند میزگرد تخصصی با موضوع رویکردهای الهیاتی در نگهداشت خانواده از سلسله نشست های پیش از برگزاری همایش بین المللی امام رضا علیه‌اسلام و گفتگوی ادیان به میزبانی و توسط پژوهشکده زن و خانواده در تاریخ دوشنبه 13 آذر ماه 1402  برگزار گردید. در این میزگرد 3 نفر از اساتید هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب و پژوهشکده زن و خانواده به شرح زیر به ارائه مطالب خود پرداختند:

 

  • سمیه عرب خراسانی (عضو هیات علمی دانشکده زن و خانواده دانشگاه ادیان و مذاهب): جنسیت و آموزه های دینی در شکل گیری راهکارهای نگهداشت خانواده
  • فهیمه زارع (عضو هیات علمی گروه مطالعات اجتماعی پژهشکده زن و خانواده): مفاهیم دینی و انسجام زیست خانوادگی
  • امیر مهاجر میلانی (عضو هیات علمی گروه فقه و حقوق پژهشکده زن و خانواده): الهیات تاریخی و مسائل خانواده در ایران معاصری

 

 در ادامه فایل صوتی و تصویری به همراه گزارش مکتوب جلسه تقدیم میگردد. 

 

مشاهده فیلم میزگرد

 

 

در ابتدای نشست دکتر عرب خراسانی عنوان کردند که اصولا هر جا سخن از خانواده و جنسیت مطرح می‌شود ما ناگزیر به باز تعریف این عناصر هستیم زیرا این مفاهیم در دنیای مدرن دائما در حال تغییر و دگرگونی می‌باشند.

جنسیت یک وضعیت بیولوژیکی است که شخص با آن ویژگی به دنیا می‌آید. فهرست ویژگی‌های اختصاصی زنانه و مردانه دائما در حال تغییر می‌باشد. در بحث صفت‌های اجتماعی جنسیت‌ها ما از دسته بندی‌ها و مرزبندهای مشخص و صفات اختصاصی به سمت اشتراکات بیشتر در حال حرکت هستیم.

ناکافی بودن مبنای مشخص در این حوزه و پرسش‌های متعددی که هر روز در زمینه جنسیت مطرح می‌گردد ما را به سمت بازتعریف این اصطلاحات سوق می‌دهد. در فضای جنسیت در علوم اجتماعی ما نیازمند یک مرجع و متولی هستیم تا بتواند در صورت تعارض آراء ما را به درستی راهنمایی کند.

از جهت حضور موثرتر مردان در عرصه قدرت اجتماعی و توانایی آن‌ها در کنترل افکار عمومی در طی قرون متعدد طبیعتا این قدرت آنان به فضای خانواده نیز تسری یافته است. بنابراین در حوزه جنسیت ما با نوعیت و تک جنس محوری و مرد محوری مواجه هستیم و در حوزه خانواده نیز به عنوان یکی از مهم‌ترین شعب بازتولید جنسیت این مسئله خودنمایی می کند.

تک جنس محوری دارای آسیب‌های اجتماعی متعددی است. مردان توانسته‌اند خودشان را به عنوان گروه غالب در این عرصه معرفی کنند و این امر سبب شده بخش‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی جامعه تحت تاثیر این رویکرد قرار گیرند. در چنین فضایی نقش خانواده بسیار محوری است زیرا وظیفه بازتولید نسلی و ارزشی و همچنین فرآیندهای جامعه پذیری را برعهده دارد.

خانواده زیربنا و پایه اولیه سنگ بنای اجتماع است ازاین‌رو می‌توان گفت وضعیت غالب جامعه در خانواده تکرار می‌شود. در جامعه ای که تک جنس محوری وجود دارد این تک جنس محوری در بستر خانواده نیز جریان می‌یابد. رده‌های این نگرش در مسیحیت و یهودیت قابل مشاهده است. در واقع مدیریت‌های مردان در عرصه عمومی به صورت نقش‌های پدرانه در فضای خانواده نیز وارد شده است.

خانواده در هویت نهادی خود یک نهاد سلسه مراتبی با تقسیم مسئولیت بر اساس جنسیت می‌باشد. مدیریت در این نهاد برعهده مرد است. مردان در حوزه‌های ارتباطی خانواده دخالتی ندارند و این حوزه بیشتر بر عهده زنان است. این مسئله مولد دو نتیجه خواهد بود. اولا گروه زنان که به عنوان گروه کم قدرت شناخته می‌شوند در برابر گروه مردان که پرقدرت هستند تعریف می‌شوند و الگوهای معیاری مانند مادر معیار و همسر معیار برای آنان در همین چهارچوب تعریف می‌شود. ثانیا این تعریف زنان را در موقعیت سلسله مراتب ارزشی قرار می‌دهد و او را مکلف می‌سازد استراتژی‌هایی را برای نگهداشت خانواده‌ای که مدیریت آن بر عهده مرد است اتخاذ کند.

به طور کلی در این موقعیت دو دسته استراتژی توسط زنان ایجاد می‌گردد. زنان برای گرفتن مواهب و امتیازات مجبور به نقش بازی کردن هستند که اصطلاحا به آن رگ خواب گفته می‌شود. این امر سبب می‌شود نوعی دورویی در زنان ایجاد شود زیرا برای حفظ و نگهداشت خانواده مجبور به انجام چنین اعمالی هستند.

در ادامه نشست دکتر عرب خراسانی عنوان کردند که در حوزه جنسیت و معناسازهای صورت گرفته توسط مردان، این معانی و معارف ابعاد اجتماعی را در برگرفته‌ و به حوزه دین به عنوان یک امر اجتماعی نیز نفوذ کرده است. خانواده نیز بر اساس آموزه‌های دینی نظام تک جنس محوری را تقویت می‌کند. آموزه‌های دینی نیز به جهت نگهداشت خانواده نیازهای یک جنس را در نظر گرفته است. به عبارت بهتر توصیه‌های دینی، توصیه‌های تک جنس محورانه می‌باشند.

در ادامه نشست دکتر زارع عنوان کردند که یکی از مسائلی که از ابتدای پیدایش جامعه شناسی مورد توجه اندیشمندان این حوزه قرار داشته است مقوله دین و خانواده می‌باشد. امیل دورکیم به عنوان اولین جامعه شناسی که به تعریف دین پرداخت، دین را مجموعه‌ای از باورها و کردارها که مرتبط با امر مقدس هستندتعریف کرد. از نظر او امر دینی ارتباط تنگاتنگی با قاعده و قاعده‌مندی دارد.

افراد انسانی از طریق ارتباط با امر مقدس به یکدیگر متصل می‌شوند و جامعه متعاقب امر دینی شکل می‌گیرد. شبکه‌ای از مفاهیم در دین وجود دارد که می‌توانیم در زیست خانوادگی از آن‌ها استفاده کنیم. این مفاهیم برای تقویت ارتباط در خانواده بسیار موثر هستند. به عنوان مثال مفاهیم قناعت، تفاهم، صبر، محبت و... در ادبیات دینی موجود هستند.

از دوران قاجار به بعد جامعه ایرانی بر دو پایه دین و خانواده استوار است. ساختار و کارکرد خانواده در این دو سده تغییر کرده است. عده‌ای از جامعه شناسان معتقدند تغییرات حوزه خانواده به صورت طبیعی در حال رخ دادن است و دست و پا زدن‌های حاکمیت و نهادهای دینی در این مسئله بی‌مورد است. برخلاف این رویکرد ما می‌خواهیم از خانواده مقاوم صحبت کنیم، یعنی خانواده‌ای که در برابر تهاجمات فرهنگی مقاوم باشد. اگر با نگاه الهیاتی و شبکه مفاهیم دینی به خانواده نگاه کنیم می‌توانیم قدرت مقاومت را به خانواده اعطاء کنیم.

رابطه دین و خانواده یک رابطه دیالکتیک و دوطرفه است. حمایت این دو نهاد از یکدیگر در جامعه ایرانی بسیار آشکار است. ایرانی‌ها در برخورد با مکتب تشیع، یک نوع برخورد خانوادگی با این مسئله داشته اند و بزرگان تشیع و ائمه معصومین را مطابق جایگاه‌های خانوادگی برای خود تعریف می‌کنند. در واقع مردم ایران رویکردهای الهیاتی خود را مطابق با دیدگاه خانواده‌گرایانه تنظیم می‌کنند.

جامعه و خانواده ایرانی در مواجه با فرهنگ غربی در یک بازی نابرابر قرار گرفت و در برابر این فرهنگ غربی تسلیم شد. البته از نظر ما می توان با تمسک به مفاهیم دینی و عقیدتی جامعه و خانواده ایرانی را در برابر فرهنگ وارداتی غربی مقاوم کرد.

یکی از مفاهیمی که در اندیشه دینی از آن یاد شده است مفهوم از خود گذشتی است. پژوهش‌های اخیر جامعه شناسان خرد، خانواده درمان‌ها و روانشناسان خانواده حاکی از آن است که بین از خود گذشتی و عقاید دینی رابطه مستقیم وجود دارد. ازاین‌رو می‌توان گفت که با تقویت مبانی دینی می‌توان مفهوم از خودگذشتی را در خانواده ایرانی احیا کرد. مفهوم قناعت یکی از مفاهیمی است که در ادبیات دینی بسیار بر آن تاکید شده است. از طرف دیگر بازار جهانی امروز هر روزه مدل‌های جدیدی از مصرف گرایی را ارائه می‌کند. در جامعه‌ای که دال مرکزی آن مصرف است طبیعتا در فضای روابط زناشویی نیز مصرف گرایی وارد شده و هر روز یک سبک جدیدی از تنوع طلبی را مطرح می‌سازد. برای مواجه با این آسیب اجتماعی که وارد مرزهای خانواده نیز شده است تاکید و بازتعریف مفهوم دینی قناعت و فرهنگ سازی در جهت ترویج قناعت قطعا موثر خواهد بود.

در ادامه نشست دکتر مهاجر میلانی عنوان کردند که مدتی است بحث تعقل تاریخی در حوزه جنسیت برای کارگروه ما در پژوهشکده زن و خانواده مطرح شده است. به طور کلی تعقل تاریخی در حوزه جنسیت امری است که مسبوق به سابقه نیست. تعقل تاریخی به دلیل بررسی جزئی تاریخی یک امر دشوار است و به همین خاطر کمتر به آن توجه شده است. بازگشت به تاریخ و اندیشیدن در تاریخ سبب هویت بخشی به انسان مدرن خواهد شد.

ما در نگاه‌های الهیاتی و اجتماعی خود نیازمند نگاه تاریخی هستیم. امروزه روایت جریان تجدد از مناسبات جنسیتی پیشا مدرن ایران تقریبا هم شکل روایت‌های دوره روشنگری می‌باشد. همین نام دوره روشنگری، سبب می‌شود دوگانه نور و تاریکی به وجود آید. این برداشت سبب شده تا دوره پیشا مدرن به عنوان دوره تاریک زنان شناخته شود، در حالی که اگر ما مسلط بر تعلق تاریخی باشیم اصلا چنین برداشتی از دوره پیشا مدرن ایران نخواهیم داشت. جریان مدرن کاری کرده است که تصور خلاف این گزاره، سفیهانه به نظر آید.

در این قسمت نشست با توجه به سخنان دکتر میلانی، سرکار خانم دکتر عرب خراسانی عنوان کردند که ضرورتا تعبیر مدرنیته تعبیر نادرستی نیست. اگر انسان مدرن روایت سنت را رها می‌کند و روایت مدرنیته را می‌پذیرد آن مسئله انسان مدرن است نه مسئله مدرنیته، زیرا انسان در عصر حاضر سعی می‌کند از رژیم سنتی رهایی یابد اما در دام رژیم مدرن می‌افتد. رویکرد فعلی که نسبت به سنت بررسی می‌شود بازگشت به ریشه‌ها است. به طور کلی مدرنیته یک ناظر بیرونی است و سنت را تماشا کرده است و حالا با توجه به آنچه در مورد سنت مشاهده کرده ناظر به مسئله جنسیت یک برداشتی ارائه کرده است. برداشت مدرنیته از دوره سنتی ، برداشتی است که در آن مرد قدرتمندتر و زنان قدرت دوم خانواده هستند.

در ادامه دکتر میلانی افزودند اینکه اذعان می‌شود تجدد از بیرون به سنت نگریسته روایتی است که جریان تجدد درباره خود مطرح می‌کند. در واقع مدرنیته نمی‎‌توانسته حیات پیدا کند جز با سیاه نمایی سنت و تخریب چهره سنت.

الهیات تاریخی به ما نشان می‌دهد نظام الهیاتی ما آخرین ابزارهای خود را استفاده کرده است. همه امکانات متافیزیک یونانی و شرقی استفاده شده است. نظیر این بحث در اسلام نیز وجود دارد. در واقع الهیات ما بسنده نیست و بر اساس اطلاعات کنونی بهترین راه برای خروج از این بن بست رویکرد الهیات تاریخی است. ما زمانی می توانیم به الگوی جدیدی غیر از سنت و مدرنیته دست یابیم که این نگاه الهیات تاریخی را در خود تقویت کنیم. ما معتقدیم باید یک بار کل دین، تاریخی نگریسته شود تا بتوانیم این مبانی جدید را استخراج کنیم. جریان تجدد می‌خواهد همه دین را متشبه کند و همه اصول دین را به متشابهات تبدیل سازد.

در ادامه نشست پس از پایان دور اول ارائه اساتید، هریک از اساتید محترم به نقد و تکمیل مباحث مطرح شده پرداختند. در ابتدای دور دوم سرکار خانم دکتر خراسانی عنوان کردند که در وضعیت کنونی ناظر تفاسیر دینی و آموزه‌های دینی، حوزه تعامل در خانواده به حوزه تنازع تبدیل شده است. در واقع آموزه‌های دینی بر نابرابری جنسی نه نابرابری جنسیتی تاکید می‌کنند. در این وضعیت ما نمی‌توانیم راهکاری برای زندگی داشته باشیم جز در همان پارادیم دینی.

یکی از مباحث الهیاتی که نیازمند بازنگری است نوع نگاه به فرآورده‌های دینی در حوزه خانواده تا عصر کنونی است. به عبارت بهتر، اگر کسی به توصیه‌های جنسیتی دینی عمل نکند امکان تشکیل خانواده ندارد و در قالب خانواده با تعریف کنونی نمی‌گنجد. یکی از آفت‌هایی که وجود دارد این است که با افزایش آگاهی زنان نسبت به حقوق دینی و قانونی خود در بستر خانواده، بنیان خانواده متزلزل می‌گردد زیرا تنها یک نوع نگاه به خانواده ترویج شده است.

مدیریت رسمی خانواده با مرد است و مدیریت درونی آن با خانواده است به نحوی که زن تاثیر بسیار زیادی در موفقیت های مادی همسر خود دارد. این برداشت در فرهنگ غیررسمی ما رسوخ کرده است. این امر با مبانی‌ای که بیان می‌کند عقل معاش زن کم است تناقض آشکار دارد. بنابراین برای حل این معضلات باید چاره‌هایی اندیشید. این شکاف‌ها و نگاه تک محورانه سبب می‌شود دیگر به توصیه‌های دینی و اجتماعی گوش داده نشود. به عبارت دیگر، تعبیرات کنونی دینی سبب سست شدن مبانی خانواده می‌گردد ازاین‌رو باید متخصصان دینی به این سوالات تخصصی پاسخ بدهند.

در ادامه دور دوم نشست، سرکار خانم دکتر زارع عنوان کردند که با توجه به هیمنه جریانات مدرن، باز هم از بسته مفهومی دینی برای پیشبرد زندگی خود استفاده می‌کنند. اگر زنی در اراده و انتخاب مستقل باشد و ارزش‌های اجتماعی و دینی را خودش در خود درونی کند و مطابق آنچه دکتر خراسانی عنوان کردند رفتار کند می‌تواند یک خانواده مقاوم در برابر تمدن مدرن را به وجود بیاورد. در واقع نظام خانواده مطلوب نظامی است که هریک از زن و شوهر ضمن استقلال هویتی و شخصیتی خود در ذیل یک پروژه مشترک فعالیت کنند. کسب فضائل اخلاقی به تک تک افراد در جهت خودسازی کمک می کند. این توصیه اخلاقی دینی می‌تواند به عنوان موید کلام ما باشد.

در انتهای نشست دکتر میلانی عنوان کردند که به نظر می‌رسد دکتر خراسانی مبانی غربی نگهداشت خانواده را اصل می‌دانند. از نظر ایشان در صورتی که مبانی الهیاتی با مبانی مدرن تعارض نداشته باشند کارآمد می‌داند. ایشان تحولات جنسیتی را اصل و الهیات را فرع می‌دانند.

خودآگاهی زن معاصر یک خودآگاهی تاریخی است. زن معاصر به قدری اسیر مدرنیته شده است که عدالت جنسیتی با تعبیر کنونی تا به حال مورد بررسی انتقادی قرار نگرفته است پس چطور می‌توان این مبانی مدرن را به عنوان اصل حاکم بر همه جریانات تفکری در نظر گرفت. البته ما قبول داریم الهیات سنتی ما نمی‌تواند این مبانی را مورد نقد قرار دهد. نگاه ما به الهیات اومانیستی نیست و الهیات موظف نیست پاسخ دلخواه ما را ارائه کند. در واقع انسان باید دینی بشود نه اینکه دین، انسانی شود.

اگر یک زن مدرن را در قالب سنتی الهیات قرار دهیم برای او یک بحران هویتی ایجاد کرده‌ایم. بنابراین ما نیازمند یک بازتعریف تاریخی از مبانی الهیاتی جنسیت هستیم تا بتوانیم این گونه تناقضات را رفع کنیم. خودآگاهی جنسیتی مدرن می‎‌خواهد الهیات را به بندگی خود دربیاورد و نباید انتظار داشته باشیم الهیات خود را با این آگاهی‌ها تطبیق دهد زیرا از کجا معلوم که چنین آگاهی‌هایی به شقاوت بشر منجر نشوند. انسان متجدد ادعای خود بنیادی دارد ازاین‌رو هیچ دینی توانمندی پاسخ به زن خود بنیاد مدرن را نخواهد داشت.

برای طراحی یک نظام خانواده مقاوم در عصر مدرن باید از محکمات دین و محکمات فطری انسان استفاده کنیم تا بتوانیم این نظام جدید را طراحی کنیم. نظام مدرن از فطرت گریزان است و از آن به عنوان درونی سازی آموزه‌های کودکی یاد می‌کند و آن را بی‌اعتبار می‌سازد.

امروزه متاسفانه سنت و مدرنیته امکان تفکر را از پیروان خود سلب کرده‌اند. هر دو مکتب اسیر یک سری فرا روایت‌های گمانی هستند که خودشان ساخته‌اند. اگر ما بتوانیم از این دو مبنا فاصله بگیریم یک مبنای جدیدی حاصل می‌شود که بخشی از آن نه به آرمان زن تجددی و بخشی از آن نه به آرمان زن سنتی می‌باشد.

در انتهای نشست دکتر خراسانی عنوان کردند که بحث جنسیت، اختلافات پارادایمیک است و لذا نمی‌توان صرفا به دلیل تاریخی بودن آن را رد کرد. در یک بازه تاریخی، مدرنیته سنت را بدنمایی و از آن استفاده ابزاری کرد. امروز نیز سنت دقیقا همین مسیر را طی می کند. بحث برابری یک ایده آل است و انتقاد ما به رویکرد دینی است که از یک طرف زن را به عنوان قدرت دوم خانواده معرفی می‌کند و از طرف دیگر زن را مسئول سعادت خانواده می‌داند، در حالی که زن در پله دوم ایستاده است. این تناقض و اشکال باید توسط اندیشمندان حوزه الهیات مرتفع گردد. تا زمانی که این تناقضات حل نشده باشد نمی‌توان از نگهداشت خانواده صحبت کرد. هدف ما از طرح این مباحث رفع این تناقضات می‌باشد والا به طور کلی حقوق اعطایی اسلام به زن در برخی حوزه‌ها بسیار مناسب‌تر و فراتر از حقوق زنان در نظام تجددی عصر کنونی می‌باشد.

 

تهیه کننده: محمد پاینده